پنجشنبه, 01 آذر,1403 |

نقد مکتوب شعر فرهاد گلستانه

شاعر: فرهاد گلستانه

23 دی 1396 16:47 | 0 نظر | 956 بازدید | امتیاز: با 0 رای
نقد مکتوب شعر فرهاد گلستانه

1
باد 
چشمانم را برد
نمی‌دانم
خرما بود
یا 
پوکۀ فشنگی که از ذهنم افتاد
مرز هیچ خطّی نیست
وقتی در لنج نشسته‌ای و 
خورشید از مردمک چشمی غروب می‌کند
که کبریتی نداشت
تا مرز را 
از غارچهره‌های پیرزنی کشف کند
که به جای عصا
با اسلحه قدم می‌زند


2
دیروز چمدان در دستت بود
و چاقویی که با آن
ستون‌های تخت جمشید را
از دندان پلنگ هم
تیزتر می‌کردی
تعقیبم می‌کند
و من را که لای هزاران آدم پنهان شده‌ام
از درون میدان وسط سرم
به عقب می‌برد
کسی 
چیزی را انگار در من جا گذاشته
که با زنگ هیچ ساعتی 
بیدار نمی‌شود


نقد:
رکن اصلی و طریقة غالب در تفکّر بشر و مکالمات روزمرّه، اشتیاق به دریافت معانی ثابت و عقلانی در گفتار یا متن است امّا ذائقة هنری و ذوق زیبایی‌شناسی بشر، متمایل به کلام چندچهره بوده و از خواندن متون هنری و ادبی که جوانبی از ابهام و ایهام در آن وجود دارد لذّت می‌برد. وجود ایهام و ابهام در آثار هنری، ارزش جدّی‌تر خود را زمانی بازمی‌نماید که مخاطب در جستجوی شرح دشواری‌ها و تفسیر ابهام‌ها، به خوانش چندبارة متن روی می‌آورد.
از این رو در بسیاری از نظریه‌های ادبی داشتن ژرفای رازناک ادبی و چندلایگی معنا برای متن امتیاز به حساب می‌آید و راز و رمز ادبیت متن در عمق ابهام و ایهامی ارزش‌گذاری می‌شود که دامنة معانی متن را گسترش داده و زمینة تأمّل‌ها و تأویل‌های بیشتر را فراهم می‌کند. ایهام و چندلایگی و چندمعنایی هرچه در اثر هنری فضیلت شمرده می‌شود، در زبان عادّی چون مانع اجرای نقش اساسی زبان در اطّلاع‌رسانی و ارتباط می‌شود، نقص محسوب می‌شود.
در بلاغت اسلامی تعریف ابهام عموماً از ایهام (دومعنایی) جدا تعریف می‌شود. عموماً ابهام به عدم قطعیت و تعلیق معنا تعبیر شده و از بار معنایی منفی برخوردار است. گرچه دیدگاه عمومی در متون آموزشی بلاغت، ابهام با مفهوم پیچیدگی را ناپسند می‌شمرد امّا کسانی نیز بوده‌اند که ابهام به معنای چندوجهی شدن سخن را دارای ارزش دانسته و ابهام به معنای تکثّر معنا را عامل بلاغت و اعجاب و فخامت کلام برشمرده‌اند. دیدگاه بلاغیون غربی خصوصاً آن‌ها که ابهام را دارای ارزش هنری دانسته‌اند، به این گروه اخیر نزدیک است. عموماً خصلت ایجاد چندلایگی معنایی در متن، پذیرش ابهام و ایهام به عنوان عناصر اصلی ادبیت متن را آسان نموده است. نقطة کانونی پذیرش ابهام به عنوانی عنصری ارزشمند وابسته به قدرت ایجاد چندلایگی و گسترش معناست. ابهام با این تعریف دقیقاً در مقابل بی‌معنایی قرار می‌گیرد. بدین صورت باید شرط دیگری را به موضوع اضافه کرد و توجّه داشت منظور ما این نیست که هر نوع ابهامی را می‌توان هنری و انگیزاننده برشمرد. ابهامی هنری است که مخلّ معنا نبوده و برخاسته از نواقص بیانی و زبانی نباشد و امکان تأویل‌پذیری منطقی را از مخاطب نگرفته و به تناقض نینجامد. خلاصه اینکه ابهام هنری در این تعریف، گستره‌ای از احتمالات معنایی شمرده شده و به دشواری‌های غیر قابل فهم (بی‌معنایی) متن اطلاق نمی‌شود.
با این تفاصیل، شعر فرهاد گلستانه، شعری سرشار از تصاویر زیباست که تلاش کرده است تا با استفاده از شگردهای روایی در کلام با حفظ انسجام در روایت، مخاطب را با خود همراه سازد. عباراتی چون باد چشمانم را برد، پیرزنی که به جای عصا با اسلحه قدم می‌زند، منی که لای هزاران آدم پنهان شده‌ام، و کسی که با زنگ هیچ ساعتی بیدار نمی‌شود، از عناصر تصویری شعر است که برای مخاطب آشنا و ملموس بوده و ارتباط با شعر را آسان می‌کند.
امّا در مقابل آنجا که شاعر تلاش کرده است به قصد ابهام‌آفرینی زبانی با عبارت‌پردازی‌های غیر ضروری در شیوة عادّی کلام، دست برده و دخالت کند و یا تصاویری نارسا را در متن بگنجاند، معنا را مبهم و دچار اختلال کرده است. مواردی از این قرار: پوکة فشنگی که از ذهنم افتاد/ خورشید از مردمک چشمی غروب می‌کند/ [کسی که] کبریتی نداشت تا مرز را از غار چهره پیرزنی کشف کند/ تیز کردن ستون‌های تخت جمشید.
 

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.