نقد مکتوب شعر هدیه طباطبایی
شاعر: هدیه طباطبایی
26 دی 1396
00:34 |
0 نظر |
1025 بازدید |
امتیاز: 5 با 1 رای
ساعت به وقت توست کماکان در این اتاق
در انتظار دیدن مهمان در این اتاق
ابر سیاه غمزدهای میدهد خبر
از احتمال بارش باران در این اتاق
باشد که رودهای پیاپی روان شود
از اشکهای بی سر و سامان در این اتاق
این میز نیمهسوخته دیوان دردهاست
عمری شنیده شعر فراوان در این اتاق
یا پنجره که چشم به راه تو مانده و
با من جگر گرفته به دندان در این اتاق
دیوارها کتیبۀ تنهایی منند
دیوارهای کهنۀ بیجان در این اتاق
بی تو بهار هم هوس کوچ کرد و رفت
مانده چهار فصل، زمستان در این اتاق
چایی که دم کشید برایت، نیامدی
یخ کرد مرد داخل فنجان در این اتاق
صد سال بعد اگر که بیایی هنوز هم
دل، تنگ توست، از تو چه پنهان؟ در این اتاق
دیوار و میز و پنجره و ساعت است و تو
با روح من که مانده پریشان در این اتاق
نقد:
معمول این است که منتقد در مواجهه با شعرهایی که ردیفهای طولانی و بهویژه اسمی، در اوّلین مرحله توجّه میکند که آیا این ردیف در ارتباط با ردیف و قافیه و سایر ارکان شعر، به اصطلاح خوش نشسته است یا خیر. مشکل مهمّی که در این زمینه ممکن است ایجاد شود بیکار ماندن ردیف و بیرون بودن آن از جمله به لحاظ معنایی و دستوری است.
خوشبختانه این شعر علیرغم آنکه ردیف خاصّی دارد امّا دچار معضل مذکور نشده است و جز در یکی-دو بیت، ردیف کار کرده است. این امر شاید به جایگاه دستوری این ردیف (که قید است) مرتبط باشد، چرا که میدانیم قیدهای زبان فارسی، میتوانند در هر جای جمله
قرار بگیرند، بی که خللی در سایر ارکان جمله به وجود بیاورند. به عنوان مثال در استفاده از ردیفهای خاص، اگر این ردیف نهاد یا مفعول باشد، شاعر را به زحمت و تکلّف میاندازد.
گذشته از این نکته و تهدیدی که شاعر آن را به فرصتی برای دیده شدن بدل ساخته است، نکتة مثبت دیگر این شعر، عاطفهای است که در آن جاری است. در میان تمام عناصر شعر، جایگاه عاطفه، جایگاهی ویژه است؛ عاطفه با گیرایی و جذّابیتی که دارد، حتّی میتواند برخی اشکالات را نیز از چشم مخاطب بپوشاند. مثلاً جگر به دندان گرفتن پنجره، چندان تصویر ملموسی ندارد و یا اگر دارد، خوب پرداخته نشده است امّا در فضای کلّی شعر چندان به چشم نمیآید و در آن محو شده است، یا مثلاً در عبارت ماندن بهار یا زمستان در یک اتاق، به نظر از سر اجبارِ ردیف است (هرچند قابل توجیه است) ولی باز چندان زننده نیست.
فقط شاعر این شعر باید دقّت داشته باشد که اگر علاقهمند به سرایش در این فضاست دچار فانتزیسرایی نشود و بتواند زندگی و زیست شاعرانة خود را (آنگونه که در این شعر نیز تا حدّی توانسته است) در شعر بیاورد.
مطالعة مستمر آثار بزرگان معاصر و قدما، مطلبی است که خانم طباطبایی و تمام شاعران جوان هرگز نباید از آن غافل شوند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.