شنبه, 03 آذر,1403 |

نقد مکتوب شعر محمد خزائی

شاعر: محمد خزائی

20 آبان 1397 19:03 | 0 نظر | 1556 بازدید | امتیاز: با 0 رای

و «فی مغرب الشّمس تغرب...» شمیسا

غروب غریبی است آن سوی دریا

درون لجن‌زار آمال و شهوت

تو گویی غریقند جمعی به آنجا

دریغا ز نوری که تابد بر این شب

که تابد اگر هم، چه سودی بر اعمی؟

چو از بس ندیدند این قوم نوری

شب است و سیاهی خداوند آن‌ها

به پوچی دچارند در حجم تبلیغ

اسیر خود هستند بین فلت[flat]ها

حیاتی چو مرگ است وقتی ندارد

بشر شوق رویش و امید فردا

و مغرب زمین است امروز جمعی

ز ارواح مرده وَ اجسام تنها

و «فی مغرب الشمس تغرب...» شمیسا...
 

نقد:

در همان نگاه نخست پیداست با شاعری اهل مطالعه و صاحب فکر روبه‌رو هستیم. در این شعر بی شک وزن اندیشه بر سایر عناصر به‌خصوص زبان برتری دارد. عنایت این شاعر جوان به منابع و چشمه‌های ارزشمند فکری چون قرآن و در کنار آن تطبیق این معارف با زندگی کنونی و حتّی عناصر مدرنیته مایة امیدواری است. نیز باید فرار شاعر از زبان و چارچوب‌های مرسوم و اختیار کردن شیوه‌ای نامعمول را دست‌مریزاد گفت.

و امّا کاستی‌هایی که به نظر می‌رسد بیشتر در حوزة زبان است. در بیت اوّل -که مصراع دوم زیبایی هم دارد- مشخّص نیست کلمة «شمیسا» حامل چه معنایی است و اگر همان «شمس» است با چه مجوّزی این تغییر را پذیرفته است. بیت دوم کمی شعارگونه و با صراحت و توضیح بیش از حد سروده شده است. در بیت چهارم کلمة «چو» در معنای دقیق خود به کار نرفته است. استفاده از کلمة انگلیسی «فلت» به معنی آپارتمان در این زبان و بافت کهن –آن هم به ناگهان و بی‌مقدّمه- زیبا به نظر نمی رسد. در مصراع دوم همین بیت نیز «هستند» وزن را دچار اشکال کرده است .

ملاحظاتی نیز درباره غزل‌های مقفا -بدون ردیف- وجود دارد. اولّاً معمولاً درآمدن شعری خوب در این وضعیت بسیار دشوار است، چون وجود ردیف موسیقی و گیرایی شعر را تقویت می‌کند. دوم اینکه اگر شعر ما ردیف ندارد، لااقل از قوافی محکم‌تر و موسیقیایی‌تر استفاده کنیم تا این خلأ تا حدّی پر شود.

به عنوان نکتة پایانی باید اشاره کرد که درست است که آشنایی با معارف و آیات و احادیث قرآن خوب و پسندیده است امّا باید سرایش ما به گونه‌ای باشد که مسائل شعری تحت‌الشّعاع قرار نگیرد. یعنی در وهلة نخست اثر ما باید شعر باشد و سپس به مسائل مهمّی که مدّ نظر ماست هم اشاره داشته باشد. نمونة عالی استفاده از این شیوه، حافظ است که با وجود اینکه فرهنگ قرآنی در بیت به بیت دیوان او پراکنده است، با این حال بسیار به ندرت اشارة مستقیم دارد و به عبارت بهتر، هر کس این حق را دارد که برداشت خود را از حافظ داشته باشد و لذّت از شعر او منوط به حفظ آیات و احادیث نیست؛ هرچند اگر کسی آن تسلّط را داشته باشد، لذّت چندباره‌تری خواهد برد.

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.