نقد مکتوب شعر زينب خاكباز مقدم
شاعر: زينب خاكباز مقدم
13 آبان 1402
09:57 |
0 نظر |
257 بازدید |
امتیاز: 5 با 1 رای
به سمت آینه بی اختیار میآید
زنی بدون تو با خود کنار میآید
سکوت میکند، این اعتراف سختی نیست
به چشمهاش چقدر انتظار میآید
پناه میبرد از خود به آشپزخانه
ولی به فکر و خیالت دچار میآید
و از خیال تو تا دم کشیدن چایش
به سمت طاقچهها چند بار میآید_
_ غبار عکس تو
را ناگزیر میگیرد
زنی بدون تو با خود کنار میآید…
________________________________________
نقد شعر:
سادگی و صمیمیت متن، از عناصریست که عموما در شعرهای خانمهای شاعر بیشتر به چشم میآید، شاید این به نوعی بازگشت به اصل خویشتن باشد، که هنگام سرایش، سراغ شاعران مونث میآید و آنیما بودن آنها را گوشزد میکند، تا در نوشتار، رعایت زنانگی، مهر مادری و یا عاطفهی خانمانه را از یاد نبرند، از فروغ فرخزاد، که در شعرهایش، نمونهی بارز یک زن ایرانی، با مختصات سنتی، محبوبیتها و محدودیتها و نیز الزام به خانهداریست تا بسیاری از شاعران جوان اینسالها که در شعرشان، مقداری پیشرَوی به سمت جهان ماشینیِ مدرن دیده میشود که دقیقا چون نسخهی بیرونی زن، در اجتماع امروزی، دارای دانش بیشتریست و اهل حضوری جدیتر در جامعه و کارخانهها و مراکز خرید میباشد و حتا اگر در آشپزخانه ترسیم شوند، به شدت دنبال درست کردن پیتزا و پاستا هستند تا مثلا آبگوشت و قورمهسبزی «این نکات را با رجوع به شعرهای مریم جعفری آذرمانی، طاهره خنیا، کبری موسوی، فاطمه اختصاری، لیلا کردبچه، پانتهآ صفایی، نجمه زارع و چند شاعر جوان دیگر که شعرهاشان از اقبال بیشتری نزد مخاطب امروز برخوردار است، میتوان دید و به تایید رسید.» فیالواقع هم شاعر و هم مخاطب امروز صمیمیت متن را ماشینیزه میبینند و میخواهند.
غرض البته این نبود که بگویم سرکار بانو زینب خاکباز، شاعر این اثر، متاثر از زمانه خویش هست یا نیست، بحث پیرامون صمیمیتی است که خواهناخواه، عامه شاعران مونث در شعرهاشان دارند، آنچه در شعر زینب خاکباز آمده است، زنانگی دیگری را ترسیم میکند که اتفاقاً محصول انقلاب اسلامی است، او زنی را با مختصات مادر یا همسر شهید رسم کرده است که خاطراتش را با قاب عکسی که روی طاقچه گذاشته و انتظاری که او را از پای درآورده، تقسیم میکند. زنِ انتظار دقیقا از مختصات زنِ انقلاب اسلامی است که هویت تازهای به زن ایرانی می بخشد و توانسته است در آثار هنری دیگر، از سینما تا نقاشی و موسیقی نیز نمود یابد.
این زن البته در شعر زینب خاکباز به طور گسترده مورد بازآفرینی قرار نگرفته است و تنها از شمایل منتظِر او پردهبرداری شده است، در حالی که زن اینچنینی، مختصات دیگری نیز میتواند داشته باشد، که لابد در این شعر کوتاه، با برای آن حجم وسیع، از گفتن پرهیز شده است. در این بازآفرینی چند سطر سست هم وجود دارد، به بیت دوم که انصافا شاهبیت این اثر است نگاهی بیندازید، حیف آن همه لذت که مصرع نخست آمده و در مصرع دوم نیامده، ضعف جدی در تالیف است وقتی میشود مصرع دوم را به چنین سادگی تغییر داد ولی آن مصراع نامسجل را استفاده کردهایم. ببینید؛
«به چشم او چه قَدَر انتظار میآید!؟»
ضمن اینکه وقتی چه قدر را به جای چقدر میآوریم، حتا در کلمه نیز انتظار را پیاده کردهایم، متوجهید که چقدر با شتاب خوانده میشود ولی چهقَدَر با کمی وقتگیری ادا میشود و همین ریزهکاریهاست که شاعری را از دیگر شاعران ممتازتر جلوه میدهد.
بنابراین هرگز اتفاقاتِ ریز و جزیینگریهای تالیفی، معنایی، موسیقایی، تصویری و آرایشی را در نوشتار شعر به سادگی برگزار نکنید و سعیتان در سرودن این باشد که اینگونه رفتارهای کلامی تقنینی را گسترش داده و در موردش بیشتر بخوانید، نیز نوآوریهای زبانی که در ساختار و ساختمان شعر قابل رویت باشد را در دستور کار قرار دهید. به این مصرع هم ظلمی مضاعف شده است؛ «ولی به فکر و خیالت دچار میآید» چرا؟ چون بسیار بسیار کم به آن پرداختهاید، فکر و خیال هر دو یک معنا را میدهند، در قدیم برخی شاعران به عنوان یک شگرد، کلمات هممعنا را در بیت کار میکردند مثلا گفتهاند؛ «غصه و غم دارم امشب» در حالی که هر دو، یک مفهوم را میرساند، اما امروزه چنین اتفاقی در شعر از کمبود کلمه در حافظهی شاعر حکایت میکند، اینجا نیز چنین وقعی شده است، پس بهتر است ترمیماش کنیم، مثلا بنویسیم؛ «ولی به فکرِ زلالت، دچار میآید» یا فکر محال، یا فکر عزیز، یا فکر وسیع، یا «ولی به فکر و به عشقت دچار میآید»
بادا که زینب خاکبازمقدم را شاعری عالی بر بلندی فرداهای شعر پارسی ببینیم و بشنویم و بخوانیم.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.