نقد مکتوب شعر فاطمه خاتمي
شاعر: فاطمه خاتمي
13 آبان 1402
10:10 |
0 نظر |
220 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
میپرستیدی مرا، رفتی، خدایت مانده است
شاملو بودی برایم، آیدایت مانده است
ابتدا تو مدّعی عشق بودی، رفتی و
دختر دلبستۀ بیادّعایت مانده است
کوه بودم، دوستت دارم شنیدم، تا ابد
در خیالم انعکاسی از صدایت مانده است
هرچه هی امواج دریا بوسه بر شنها زدند
باز امّا روی ساحل ردّ پایت مانده است
جای بغض کاسه، عطرت را شکستم بر زمین
گرچه رفتی دستکم عطر هوایت مانده است
مثل شعر ناتمامی که شروعش محشر است
چشم من در جستجوی انتهایت مانده است
________________________________________
نقد شعر:
شعر فاطمه خاتمی اشکال خاصّی ندارد و اگر به اشاعۀ جملات شاذ متّهم نمیشوم، میخواهم بگویم اشکال کار همینجاست.
شاعری گاهی به دل دریا زدن است و جستجویی هوشمندانه برای کشف روابط تازه میان کلمات و مفاهیم. اگر به بازگویی روابطی که از پیش کشف شده است بپردازیم، احتمالاً اشتباهی رخ نخواهد دارد ولی اتّفاق ویژهای هم رخ نخواهد دارد.
هیج کدام از ابیات، تصویر چندان تازهای در بر ندارد و بسیاری از این تصاویر را با بیانی بهتر شنیدهایم و خواندهایم.
ساده سرودن وقتی ارزش محسوب میشود که سرودن به آن شیوه، ساده نباشد. به عبارت بهتر، با آنکه رویۀ شعر ساده به نظر میرسد، روابط در لایههای پنهان خود، طوری در ارتباط باشند که سرایشی از آنگونه غیرممکن یا دستکم سخت باشد.
بیایید به شعر سادهتر نگاه کنیم؛ عاشقی پس از آنکه از معشوق دور افتاده است، ناراحت است و برای القای مفهوم دلتنگی، ابیاتی با تصاویری مألوف سروده است که عمق آنچنانی ندارند. مطلع و مقطع شعر هم که مطلع و مقطع درخوری نیستند و همین سبب میشود که طعم آغازین و پایانی شعر در ذائقۀ مخاطب، طعم دلنشینی نباشند و این برای غزلی با این تعداد ابیات، نقطۀ امید چندانی باقی نمیگذارد.
شاعر در روان سرودن مشکلی ندارد و وقت آن است که با مطالعات گسترده بتواند عمق اشعار خویش را افزایش بدهد. این مطالعات نباید منحصر در مطالعات شعر باشد و مطالعۀ رمان، در این مرحله، میتواند به کار شاعر بیاید. خصوصاً مطالعۀ آثار نویسندگانی به عمق شخصیتهای داستان نفوذ میکنند، میتواند در تعمیق احساسات شاعر –نه فقط احساسات عاشقانه، عموم احساسات- کارآمد باشد.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.