نقد مکتوب شعر فهيمه حديدي
شاعر: فهيمه حديدي
13 آبان 1402
10:19 |
0 نظر |
223 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
من سردم است، من، منِ وامانده از سفر
دست مرا بگیر و به رؤیای خود ببر
جا ماندهام حوالی شعری که سطرسطر
میخواندمش مقابل چشمان شعلهور
چنگی به دل نمیزنم، آری، موافقم
یک چنگ بینوای جدا مانده از هنر
دردی به استخوان رسیده مرا، خرد میشوم
مانند گلفروش خیابان بیگذر
بغضی عمیق ریشه دواندهست در دلم
امّا احاطه کرده مرا ماتمی دگر
آن ماتمی که جنس غمش فرق میکند
اشکی که هست شعلۀ عشق مرا سپر
اشکی برای غربت انسان، برای او
اشکی برای قصّۀ عاشقترین بشر
________________________________________
نقد شعر:
دور شدن از لحن طبیعی کلام در شعر، قصّهای است به قدمت خود شعر. این موضوع خصوصاً در اشعاری که ردیف فعلی ندارند بیشتر به چشم میخورد و در اشعاری که کلّاً ردیف ندارد، بیشترتر. دلیل این امر هم بسیار منطقی است. دقّت کنید که بیشتر جملات ما در انتهای خود فعلی دارند و همین تکرار سبب شده است که ذهن ما با قرار گرفتن فعل –به عنوان بخش اساسی انتقالدهندۀ معنا- در انتهای جملات انس بیشتری داشته باشد. در اشعاری که افعال در انتها نیستند، شاعر باید برای هر تغییر جایگاه فعلی، دلیل قابلقبول بیاورد وگرنه این تغییر جایگاه، مقبول واقع نمیشود.
مثلاً در بیت نخست، هر دو قافیه به خوبی سر جای خود نشستهاند، قافیۀ مصراع نخست به دلیل آنکه بدلی است از «من»ِ پیشین و قافیۀ مصراع دوم برای آنکه فعل است و سر جای طبیعی خود نشسته است. بیت دوم هم چندان بد نیست الّا اینکه انگار «چشمان» نیازمند «ی» نکره است. در حالت فعلی، بیت چیزی کم دارد. در بیت سوم «هنر» با آنکه ذاتاً امری ملایم است امّا در اینجا زمخت جلوه میکند و دلیل آن لحن بیت است.
نمیخواهم بیت به بیت پایین بروم. فقط خواستم توجّه بدهم که هر امر خوشایندی در شعر، میتواند دلایلی داشته باشد. قبول که آنِ شعر چیزی غیر قابل توضیح است امّا بسیاری از ابیات را منطق شاعرانۀ ما نیز میتوانند تأیید یا رد کنند.
مواردی که اشاره کردم به نحوۀ بستن ابیات به طور جداگانه مربوط بود. در فرم کلّی شعر، به نظر تلاش شاعر برای به ثمر نشاندن بیت پایانی، تلاشی قابل تقدیر است. شاعر مدام از عناصر غمانگیز درد و اشک و... بهره برده است و در بیت پایانی سعی کرده است گره از ابیات پیشین بگشاید. فقط تعبیر «عاشقترین بشر» مصداق مشخّصی ندارد و در طول غزل هم مصداقی برای آن ساخته نمیشود.
مطالعۀ قصیدۀ انوری با آغاز «به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر» پیشنهاد خوبی است برای دقّت در سرایش بدون ردیف. امیدوارم شاعر ما بخواندش.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.