نقد مکتوب شعر منيره سادات ميردامادي
شاعر: منيره سادات ميردامادي
13 آبان 1402
10:23 |
0 نظر |
207 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
افتاد سیب از دست تو یک آن گمت کردم
در لابلای خندۀ شیطان گمت کردم
ممنوعهای بودی که لرزاندی وجودم را
در لحظۀ لغزیدن ایمان گمت کردم
تو در میان آسمان مبهوت و سردرگم
من در زمین تنها و سرگردان گمت کردم
بغضم شکست و باز هم با یک بغل احساس
در لحظۀ باریدن باران گمت کردم
روزی هزاران بار حوّا بی تو میمیرد
من سخت پیدا کردمت، آسان گمت کردم
خواب تو را دیدم ولی میسوختم در تب
آغوش وا کردم ولی یک آن گمت کردم
________________________________________
نقد شعر:
شعر شروعی دارد با یک اسطورۀ دینی و ردیف خاصّ «گمت کردم» ضمن اینکه نشان میدهد شاعر در پی ماجراجویی است، سختی کار او را نیز به مخاطب یادآوری میکند.
شعر پایانی هم دارد با خواب و چنین به نظر میرسد که شاعر میخواهد تمام آنچه را در ابیات پیشین بوده، به خوابی در تب مؤکول کند.
شاعر سعی کرده است که روایت خود را در میان این دو بیت ارائه دهد. روایت، روایت عاشقی است که از معشوق دور میافتد و اسیر زمین میشود و در فراق میسوزد و حسرت میکشد. باید اذعان هم کرد که تا حدّ زیادی از پس این روایت برآمده است و در مجموع، شعر نمرۀ بالایی میگیرد.
فقط بیت ماقبل پایانی به نظر میرسد از روایت دور افتاده است. شاعر مصراع «من سخت پیدا کردمت، آسان گمت کردم» را ساخته بوده و آن را دوست داشته است و شدیداً دوست داشته جایی میان شعر برای آن بیابد امّا مصراع اوّل، آن را از روایت جدا کرده است و انگار واگویهای است از عاشقی دلخسته و نه تکّهای از خوابی که در بیت پایانی بدان اشاره میشود.
در پایان حیفم میآید که نگویم شعر برای تلقین بیشتر حسّ دلتنگی نیاز به ابیات بیشتری دارد. البتّه از آنجایی که ردیف، ردیف سادهای نیست، تا حدّی میتوان به شاعر حق داد امّا حتماً پس از مطالعۀ چند بارۀ شعر، این احساس به شما هم دست خواهد که انگار حسّ غمگین ابیات نیازمند امتداد بیشتری است، از آن جهت که بیت پایانی با قدرت بیشتری سر جای خود بنشیند. در فرمهای اینگونه، تعلیق همواره میتواند خوشایند باشد.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.