پنجشنبه, 13 اردیبهشت,1403 |

نقد مکتوب شعر ابوالفضل صدقی

شاعر: ابوالفضل صدقی

13 آبان 1402 10:28 | 0 نظر | 82 بازدید | امتیاز: با 0 رای
بین من و غم، همیشه حائل شده ای
آیینه ی با نور مقابل شده ای
حرف از متولد شدنت کم لطفی است
آن قدر مقدسی که نازل شده ای
*
کوه است بلند، دستمان کوتاه است
کوه است فروریختنش جانکاه است
کوه است که دشمن به ستوه آمده بود
فرزند خمینی است، روح الله است
*
حبّش محک گزینش انسان هاست
مافوق بیان و بینش انسان هاست
هم شان نزول سوره انسان است
هم علت آفرینش انسان هاست
*
عشق آمد و با چشم براندازم کرد
رویاند مرا، قافیه پردازم کرد
در کالبدم دمید روحش را عشق
با نام خدا دوباره آغازم کرد
*
آه از تو و از نبودنت، از شب ها
آه از نرسیدنم به صبح فردا
هرشب چه قدَر بدون تو طولانی است
هرشب یلدا یلدا یلدا یلدا

________________________________________
نقد شعر:
ابوالفضل با چند رباعی، نمود واضحی‌ست از برجسته شدن رباعی در ادبیات معاصر، او بین کلی شاعر که یا غزل و موزون، بهتر است بگوییم شعر را کلاسیک نوشته‌اند، یا شعر را آزاد و سپید نوشته‌اند، با رباعیاتی چند حضور دارد، دقیقا در شعر معاصر نیز هم این‌گونه است، در حالی که خیل سپیدنویسان و کلاسیک‌نویسان در حال افزایش و تولید روزانه‌‌ی شعر در حد انبوه هستند، رباعی، بی‌عقب‌ماندگی و بدون آن که خود را کوچک و اندک و ناچیز «به لحاظ فرمیک و تعداد واژه» احساس کند، پیرانه‌سر و سپیدمو، اما افراشته قامت و قدرتمند، در پیشگاه و گاه در پیشانی ادبیات پارسی پیش می‌راند. با طمانینه و کلی مفهوم‌سازی در لحظه که از مختصات رباعی‌ست.
در چند شعر کوتاهی که میهمان ذوق ابوالفضل عزیز هستیم، سطرهای درخشان و لحظات نابی دیده می‌شود و کلیت رباعی‌ها را می‌شود در ادامه یا نه؛ در کنار رباعی امروز یافت، چیزی بیش‌تر ندارد و حتا می‌شود در دو مورد رباعی دوم و آخر، او را از مدل‌ رباعی‌های این روزگار عقب‌تر هم نشاند.
در پاسخ چرا رباعی!؟ چندین متن را پیش‌تر نوشته‌ام، علت طبیعی‌ست، چون جهان شعر دارد کوتاه‌ و کوتاه‌تر می‌شود. مثل زندگی آدم‌ها، مثل غذاهای ایرانی که روزی سفره‌ی چندرنگ پهن می‌کردند و امروز به غذایی از بیرون، فست‌فودی در نهایت کم‌حجمی و کم‌وجهی که در کمترین زمان قابل تهیه و مصرف باشد، بسنده می‌کنند، طبیعی‌ست، آدمی که غذایش را فوری می‌خورد، راهش را فوری می‌رود، مدت خوابش کم شده است، وقتی برای گذراندن، به عنوان اوقات فراغت، ندارد و در کمترین مساحت _آپارتمان_ زیست می‌کند، شعرش هم کوتاه باشد، شما نگاهی بیاندازید به رونق پیامک، جوک‌های کوتاه، دل‌نوشته‌های کوتاه، جملات قصار، گفتار بزرگان و کاریکلماتورها تا ببینید چطور همه‌چیز دارد کوچک می‌شود، حتا لذات دارد خلاصه می‌شود، بنابراین رباعی هم رونق می‌گیرد. اما در این همه‌گیری خوشآیند، ابوالفضل جایی ایستاده که دیده نمی‌شود، باید قدش را بلند کند. باید خاص بنویسد، باید فرم‌ها را دگرگون کند، باید بیدل دهلوی را در رباعی بخواند، شکل‌های نو، در حیطه زبان و بیان، در فرم و شیوه و در مفهوم و اجرای مفهوم تازه شود. همیشه صداهای خاص زودتر دیده و شنیده می‌شود، حتا اگر به دلیل نداشتن ظرفیت و کم‌بهرگی متنی، زود فراموش شود، همین که برای روزها و ماه‌ها، یا حتا بیش‌تر از آن، برای سال‌هایی سر زبان‌ها باشید و دیده شوید, بسی فرخنده است، البته اگر دیده شوید، حتما تلاش می‌کنید تا این دیده شدن، تداوم داشته باشد، پس، فرصت را غنیمت دان و طرحی نو‌ درانداز که قطعا می‌توانی، به امید توفیق!
ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.