جمعه, 14 اردیبهشت,1403 |

نقد مکتوب شعر سيد مهدي حسيني واعظ

شاعر: سيد مهدي حسيني واعظ

13 آبان 1402 10:35 | 0 نظر | 88 بازدید | امتیاز: با 0 رای
منم مسافرِ تنها ، غریب و وامانده
که غرقِ جوهرِ شب از قطار جا مانده
من آن جوانکِ مجذوبِ زنگِ تاریخم
که کنجِ گوشهٔ تنهایی‌اش جدا مانده
ورق زَنم دلِ تاریخِ پاره پورهٔ خود
خطوط خونیِ دردی که در خفا مانده
کجاست رستم دستان، کجاست رخش و کمان؟
کجاست پس پَرِ سیمرغِ من کجا مانده؟
ندای تیشهٔ فرهاد بُرده عالم را
هنوز بر سَرِ عهدِ گِران چرا مانده؟
نگاهِ من به سیاوش که رَفت در دلِ خون
نگاه او غم و بغضی که در صدا مانده...
بخوان دوباره تو نقّال، خوان هشتم را
بکُش شَغاد تو تا رُستمم بپا مانده
منم مسافر غم ها غریب و درمانده
قطار رفته و رَدّی ز پا بجا مانده...
________________________________________
نقد شعر:
یک شعر متفاوت است، از این جهت که یک بستر محتوایی خاص دارد. در همان بستر معمول شعرهای زمان ما سروده نشده است. شاعر یک نگاه تاریخی دارد و وضعیت امروز را با یاری‌گرفتن از نمادها و قهرمانان تاریخی و اسطوره‌ای بیان می‌کند. به همین جهت از نظر آرایهٔ تلمیح غنی است. در عین حال که از پدیده‌های امروزین همچون قطار و زنگ تاریخ هم نمی‌گذرد.
من بیت «جوانک مجذوب زنگ تاریخ» را پسندیدم. شعر را به شکل مطلوبی شخصی ساخته است. امکان ارتباط عاطفی با شاعر را به مخاطب می‌دهد. و به نظرم شاعر به شکل مناسبی وارد بحث تاریخ شده است.
انسجام کلی شعر نسبتاً خوب است. شعر سیر منطقی نسبتاً مرتبی دارد و بعد از طی چند بیت، دوباره به همان تصویر ارائه شده در بیت اول می‌رسد. ولی از نظر انسجام افقی یعنی در تک تک بیت‌ها، ارتباط میان مصراع‌ها خیلی واضح نیست.مثلاً در بیت «ندای تیشهٔ فرهاد...» من منظور شاعر را درست دریافت نکردم. البته منظور عهدی است که با خسرو برای کندن کوه بست. ولی در واقع چه چیزی در بیرون هست که ما آن را به عهد فرهاد تشبیه می‌کنیم؟ منظورم این است که مابه‌ازای بیرونی تصویرهای شعر خیلی روشن نیست. شعر به وقایع تاریخی اشاره دارد ولی آن وقایع تاریخ استفادهٔ امروزین نیافته‌اند یا من حس نکردم.
جوهر شب و غرق شدن در آن به نظرم تصویر زیبایی بود. و این جوهر با فضای درس و نوشتن که شعر در آن مسیر ادامه می‌یابد هم ارتباط یافته است.
از نظر زبانی، من شعر را به آن قوتی که از نظر تلمیح و فضاسازی دارد نیافتم. «ورق زنم» به جای «ورق می‌زنم» و کمبود یک «را» در همین مصراع یک نمونه از آن است. در مصراع «کجاست پس پر سیمرغ» یک مقدار تنافر حروف دارد و از آن جنس جملاتی است که چند بار خواندن پیاپی آن دشوار است و در مسابقه‌ها استفاده می‌شود.
ولی با این حال، من تلاش شاعر برای پرداختن به یک سوژه و موقعیت خاص را می‌پسندم و این شعر را بر شعری که راحت و روان باشد، ولی فضای متفاوتی در برابر چشم ما ترسیم نکند، ترجیح می‌دهم.
ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.