جمعه, 14 اردیبهشت,1403 |

نقد مکتوب شعر علي رفيعي وردنجاني

شاعر: علي رفيعي وردنجاني

13 آبان 1402 10:39 | 0 نظر | 120 بازدید | امتیاز: با 0 رای
ببخش با همه گرم بگو بخند شدم
بدا! به غیر امامَم علاقمند شدم

ببند بند دلِ بنده را به بند دلت
به بند بند همین بندهاست بند شدم

صدایتان زده‌ام از صمیم صدق و صفا
مگر به چشم پسندیدگان، پسند شدم

نپخته بودم و پختی مرا به آتش اُنس
گیاه نیشکرم! کاظمَین قند شدم

اگرچه مثنوی عمر خلق کوتاه است
به دستگیریتان از زمین بلند شدم

شبی که موقع تصحیحِ امتحانات است
یواشکی دَرِ گوشم بگو که چند شدم
________________________________________
نقد شعر:
ادبیات را ادبیت می‌سازد، این شاید کلی‌ترین و در عین حال دقیق‌ترین جمله‌ای باشد که در تعریف چیستی شعر، می‌توان به آن مراجعه کرد. البته تعریفی‌ست که نیازمند بازگشایی معناست، ادبیت، وقتی به ترجمه عربی‌اش نگاه می‌کنیم به دو معنای فاخر برمی‌خوریم که یحتمل از این دو آب خورده است، نخست به میزبانی و مهمان‌پذیری و سپس به شگفتی‌آفرینی تعلق دارد که بی‌شک می‌توان ادبیت را درست در معنای دوم جست و جو کرد. پس شاعر عالی‌تر، آن است که شعرش شگفتی‌گاه باشد، از چیدمان واژه و انتخاب تصویر تا سبک تالیف، معنای حاصله و در مرتبت غایی، ایجاد ارتباط میان ذهن مخاطب و متن خود. البته ادبیات، در پاره‌ای موارد دانش‌ داشتن را نیز شامل می‌شود، در پارسی دری اما به معنای ماندن بر مدار سنت‌هاست و نیز منظور عموم از ادبیات رعایت درست قواعدی‌ست که در گفتار باید مورد توجه قرار گیرد. حتما شنیده‌اید که وقتی کسی بد حرف می‌زند، می‌گویند «این چه ادبیاتی‌ست فلانی دارد!؟»
خب با این حرف مشخص شد ادبیات، گفتمانی‌ست که به قواعد پایبند باشد و بر مدار سنت باشد، البته، بر مدار بودن، به معنای عدم نوگرایی نیست؛ چرا که در این‌جا، آفرینندگی شاعر مدنظر است نه شکل و فرم آثار. شعر علی‌آقای رفیعی بسیار نکات خوب و بدی را توامان داراست، ادبیات بروز، نونویسی‌های عاطفی، لغزش‌های اندک بیانی، عدم ارتباط بین دو سطر و عدم انتخاب واژه متناسب با سوژه‌ی متن که یک معصوم است، چندتا از محاسن و معایب شعر علی‌آقا هستند.
در بیت نخست، رویکردی عاطفی در نوشتار هست، که باعث رمانتیک شدن متن شده، اما ناپختگی شاعر در انتخاب کلمه، به‌گزینی را به تاخیر انداخته و کار به ناهمگونی متنی در بیت‌هایی از این اثر شده است، در همان بیت اول، در مصراع دو، سطر با «بدا» شروع می‌شود، این یعنی شاعر خود را نکوهش می‌کند که چرا به غیرِامام علاقمند شده، گویی امری حرام مرتکب شده، در حالی که کار وی کاملا انسانی‌ست می‌شد، مثلا با گذاشتن کلمه‌ی «اگر» کار از تابوشکنی به سهوی عادی تقلیل می‌یابد. بیت دو با موسیقی خوبی که حاصل تکرار حروف و کلمه بند است، عالی شده و به باور این کاتب شاه‌بیت غزل است، در بیت سه، «پسندیده‌ات» گزینه بهتری‌ست.
در بیت چهار ترکیبی عجیب ساختید که ابتدا تصور کردم در دنیای آدم پارسی یا عربی، چنین ترکیبی وجود دارد، علیرغم زیبایی ظاهری و نیز جلب توجه مخاطب «کاظمین قند» یک تفنن سطحی یا به قولی دقیق‌تر، ترکیبی به شدت فانتزیک یا سانتی‌مانتال است که در معناسازی به کج‌راهه می‌رود. در بیت پایانی نیز این لحن فانتزی پیش‌روی دارد و سبب می‌شود شاعر یادش برود روبرویش چه شخصیتی قرار دارد که از او می‌خواهد یواشکی در گوشش نمره‌اش را بگوید.
در نهایت علی جان رفیعی، آینده‌ای بی‌نهایت نورانی در شعر دارد، بادا که با اصلاح جزییاتی که گفته آمد، در همین راستا، آفرینش‌های ادبی‌اش را ادامه دهد. حتم دارم در سالیانِ سپس از او بیشتر می‌شنویم.
ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.