جمعه, 14 اردیبهشت,1403 |

نقد مکتوب شعر محمدحسين سعادتي

شاعر: محمدحسين سعادتي

13 آبان 1402 10:43 | 0 نظر | 107 بازدید | امتیاز: با 0 رای
آزادم و رهای رهایم شبیه دود
از هر چه غیر خویش جدایم شبیه دود
در سایه رشد می‌کنم و در سکوت شهر
در کار خود بدون صدایم شبیه دود

راهم مشخص است فقط سمت آسمان
فرقی ندارد این که کجایم شبیه دود
من را همیشه از خودشان دور می‌کنند
مجهول مانده قدر و بهایم شبیه دود
هر که مرا نخواست شدم دود چشم او
دیگر کسی نمانده برایم شبیه دود
گرچه سیاه بوده‌ام اما به هر جهت
از آفریده‌های خدایم شبیه دود

________________________________________
نقد شعر:
در سرودن شعر، مهم‌ترین کار، انتخاب است، از انتخاب کلمه، تا تصویر، از گزین کردن سوژه، تا به خدمت گرفتن قافیه و ردیف و البته انتخاب وزن و قالب‌. پس نیازمندیم بدانیم چه می‌خواهیم وبا چه مصالحی این خواسته برآپرده می‌شود. در طول سال‌ها شاعری چیزی مهم‌تر از واژه‌یابی ندیده‌ام، نکته‌ی تکمله این مقدمه این است که معمولا پشت کلمه‌ی انتخاب صفاتی گذارده می‌شود که اهمیت و شیوه‌ی گزینش را باز می‌گوید، انتخاب آگاهانه، خلاقانه، انتخاب منوط به سلیقه و از این دست صفات و القاب که اهمیت انتخاب را برای شاعر و نویسنده دوچندان می‌سازد. در غزلی که بالا آمده، جناب سعادتی از این دریچه که هر چیز زشت و بد و کثیفی هم آفریده پروردگار یکتاست، به ردیف «شبیه دود» رسیده است، آیا این همان انتخاب آگاهانه و یا مبتکرانه است؟
من یکی که نمی‌توانم چنین برداشتی داشته باشم، اما خداوندی خدا را با چیزهای بهتری هم می‌توان نشان داد، وانگهی، آیا خود را شبیه دود بی‌معنا و بی‌التفات و ناچیز خواندن، بخشی از فروتنی غیرمعمول نیست؟
به هرحال من این انتخاب را نوعی خودتخریبی می‌نامم و دوست ندارم دیگران را به چنین انتخاب‌های ترغیب کنم. اما تنها جایی که شعر جناب سعادتی از انتخاب بد «به زعم بنده» رنج می‌برد، ردیف شعرش نیست، او در انتخاب واژگانی که هم‌معنی‌اند و هر دو یک مفهوم را می‌رسانند نیز دچار بدگزینی شده است. در مصراع اول شعر فرموده‌اند: «آزادم و رهای رهایم شبیه دود» آیا آزاد با رها فرق دارد؟ مسلما خیر، پس یکی باید حذف شود و با کلمه‌ای مناسب‌تر جاگزین شود. جالب است بدانید، وقتی شما دو کلمه هم‌تراز را در متنی می‌گنجانید عملا راه یک واژه بکر را بسته‌اید. در بیت دوم هم این اتفاق رخ داده است، در سطر یک می‌گویید، «در سایه رشد کرده‌ام و در سکوت شهر» در مصرع دو، در قافیه بی‌صدایم را می‌آورید، این‌که کلمات مترادف را در یک شعر بیاوریم، به نوعی وزن شعر را از حشو و کلماتی که لازم به آوردن‌شان نیست پر کرده‌ایم و عملا شعری که در نظر مخاطب چنگی به دل نمی‌زند آفریده‌ایم.
به جناب محمدحسین بابت ‍دیدیدفراتر از دیگران تبریک می‌گویم اما همان‌طور که عرض شد، آوردن کلمات موازی، گاهی باعث می‌شود ارزشمندترین واژه‌ها بلااستفاده بماند و این شاعر است که در زمانه اکنون بایست هدایت کننده، زنده نگهداشتن و بروزکننده کلمات باشد که با چنین وضعی، برعکس کلماتی را نیز به فراموش‌خانه‌ بی‌استفاده‌ ماندن می‌فرستد. به امید انتخاب‌های بهتر و دقیقتر این شاعر جوان در ادامه زندگی و شعر.
ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.