نقد مکتوب شعر حسین پورقلی یام
شاعر: حسین پورقلی یام
05 شهریور 1395
15:39 |
1 نظر |
4132 بازدید |
امتیاز: 1.98 با 53 رای
حسین پورقلییام
متولد 71، فاروج
تو خستهاي از طعنههاي مشتريها
از ديزي و قليان و چاي مشتريها
تنها براي اينكه تو از پا نيفتي
هر روز ميافتي به پاي مشتريها
استاد، دكتر يا مناداهاي ديگر
بيزاري از حتي «شما»ي مشتريها
تنها به جرم لحظهاي تأخير در كار
باشد سزايت ناسزاي مشتريها
□
هي كافهچي! فردا دوباره رو به راهي
لبخند خواهي زد براي مشتريها
نقد:
شاعر باید نگاهی دقیق به اطراف داشته باشد. اصولاً کشف و خلق مضامین تازه در گرو همین نحوة نگاه است؛ البته این نگاه دقیق نباید تنها موقوف به مضمونسازی باشد. تجربة 150 سالة ادبیات فارسی در ابیات مضمونمحور سبک هندی راوی این حقیقت است که شعر اگرچه بر مضمون استوار است اما محدود در خلق یا کشف مضمونی تازه نیست. شاعران قرن نهم تا یازده -عموماً- فارغ از جهان پیرامونی خود بودهاند؛ از همین رو شعرشان با وجود تمام ظرافتها غالباً خالی از رویدادها و دغدغههای اجتماعی است.
آنها که شعر را ابزاری برای انتقال معنا میدانند بیشک یکی از مهمترین رسالتهای شاعر را آگاهیبخشی میدانند، زیرا شاعر نه تنها یک هنرمند، بلکه فردی فرهیخته است که به زوایای پنهانی از امور دست یافته که دیگران از آن غافلند. از همین رو، رسالت شاعر
را تنها زیبا سرودن نمیدانند. اینکه شاعر معاصر باید درد روزگار خویش را بشناسد حرفی تازه نیست اما مهم نحوة عرضه آن است.
غزل پورقلییام نشان از دقت شاعر و تلاش او برای یافتن موضوعی تقریباً بکر دارد که جدا از زمینة عاطفی، برگی مغفول از زندگی امروز ما نیز هست. در این غزل «کافهچی» نمایندة بخش اعظمی از جامعة کارگری ماست؛ کارگرانی که باید برای به دست آوردن حداقلهای زندگی، تلخیهای محیط کار را هر روز تجربه کند. شاعر کوشیده است تا این مرارتها را در آینة کلمات به تصویر بکشد. نگاه تازة او برای پرداختن به موضوعاتی که کمتر مورد توجه دیگران بوده، نکتهای است که جای تحسین دارد.
حفظ وحدت موضوعی در غزل چیز تازهای نیست اما نکته این است که اهمیت این نوع غزلها وقتی بیشتر میشود که هر بیت تا حدودی قائم به خویش باشد و در عین حفظ ارتباط عمودی، شعر مضمونی مستقل را منتقل کند. یکی از ویژگیهای این نوع غزلها سادگی و بیپیرایگی آنهاست. این سادگی محصول روایتی است که شاعر، خود را در تمام شعر به آن پایبند کرده است؛ از همین رو در تمام شعر -حتی نمونههای موفق این غزلها- کمتر به آرایهای ادبی برمیخوریم. در این غزل ما به هیچ آرایة شاخصی برنمیخوریم. اصرار شاعر در انتقال شفاف روایت نیز باعث شده تا اغلب کلمات این غزل، رستاخیزی را تجربه نکنند. شاعر باید توجه کند حالا که بر اساس ساختارِ شکلگرفته، شعرش جامة لایهلایه بودنِ کلمات را از تن درآورده، برای جلوگیری از ابتذال و برهنگی آن چه باید بکند. اگرچه ذات غزل فارسی از ساختار این دست غزلها فاصله بسیار دارد اما شاعرانی دهة هشتاد نشان دادند که میتوان در این فضا نیز تجربههایی موفق داشت. آن شعرها از نظر تبارشناسی، پدر این غزل به شمار میروند و از برابر هم نهادن آنها به این نکته پی میبریم که اگرچه از نظر عمق و لایهلایه بودن کلام، تفاوت آنچنانیای با این غزل ندارند اما مهمترین وجه تمایز آنها، عنصر عاطفهای است که در غزل پورقلییام جایش خالی است. زیرا برگ برندة غزلهای روایی، هزینه کردن عاطفه در شعر است.
به پورقلییام و شاعرانی که به این نوع سرایش دل دادهاند، توصیه میشود از تجربة این غزلها، به نفع سرودن غزلهایی در فضاهایی مطلوبتر استفاده کند.
نظرات
ماهلو پرست
ﺳﻪشنبه, 29 فروردین,1396 | 11:07 ق.ظ
آفرین به این نقد خوب