پنجشنبه, 01 آذر,1403 |
گزارش چهارمین کارگاه نقد اخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها
 

گزارش چهارمین کارگاه نقد اخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها

شنبه، 19 اسفند 1396 | Article Rating

چهارمین کارگاه نقد اردوی آخر دختران دورۀ ششم آفتابگردان‌ها، با حضور ناصر فیض، مهدی جهاندار و موسی عصمتی برگزار شد.

اولین شاعر آفتابگردانی که برای قرائت شعر دعوت شد ملیحه خوشحال بود: «آمده‌ای باز چرا زلزله؟ /می‌روی آخر به کجا زلزله؟...» ناصر فیض دربارۀ شعر او گفت: «آن‌چه که ما از طنز انتظار داریم در این شعر اتفاق افتاده است، و شاعر انتقادی که در نظر داشته را به طور غیر مستقیم بیان کرده. اینکه شعر از اتفاقی طبیعی شروع شده و با دست‌مایه قرار دادن آن به معضلات اجتماعی پرداخته بسیار خوب است.» او ادامه داد: «در شعر طنز مانند سایر قالب‌های شعری پرداخت زبان مهم است و نمی‌توان زبان را قربانی مفاهیم طنزآلود کرد.»

ملیحه رجایی نیز شعری طنز خواند با این آغاز: «شش هزار و ششصد و شصتاد و شش آفرین/ بر هر آ‌ن‌کس که می‌شود این روزها کارآفرین...» مهدی جهاندار نیز بر لزوم دقت در پرداخت صحیح زبان تاکید کرد و گفت: «زمانی که اوزان بلند را برای سرودن شعر انتخاب می‌کنیم و قالبی چون مثنوی، این کار ما را بسیار سخت می‌کند. زیرا غزل دارای قافیه‌هایی است که به خودی خود باعث ایجاد موسیقی می‌شود. اما در مثنوی این موسیقی را نداریم و شاعر باید تلاش بیشتری برای ایجاد آن داشته باشد.»  فیض با بیان این‌که وقتی که ما در شعر تنها به انتقال معنا و مفهوم فکر می‌کنیم بخش زیادی از اتفاقاتی که می‌توانست در شعر بیفتد نمی‌افتد، افزود: «در این صورت شاعر از کاربرد بسیاری از آرایه‌های ادبی در شعر غافل می‌شود که البته این را می‌توان از نقایص شعر محسوب کرد.»

«قطار زندگی بمان، درنگ بین جاده کن/ به ایستگاه کودکی مرا ببر پیاده کن...» این مطلع شعری است که افسانه سادات حسینی خواند. عصمتی شبکۀ معنایی دقیقی شعر را عامل قوت آن دانست و گفت: «حس قوی که در این شعر حاکم است از مزیت‌های آن است.» فیض، شعر حسینی را دارای مسیر مشخصی عنوان کرد و افزود: «کلمات در این شعر به دقت انتخاب شده‌اند و تناسب دقیقی بین کلیۀ کلمات و مفهوم کلی شعر وجود دارد.» جهاندار اضافه کرد: «هماهنگی میان اندیشه و عاطفه در یک شعر از عوامل به کمال رسیدن آن است.»

مهدیه دهقانی شاعر دیگری بود که برای شعرخوانی دعوت شد: «آن‌قدر می‌خواهمت انگار یادم می‌رود/ که نمی‌خواهی مرا... هر بار یادم می‌رود...» عصمتی به این نکته اشاره کرد که ردیف‌های بلند، موسیقی کناری شعر را افزایش می‌دهد که این یکی از عوامل توفیق شعر است. جهاندار گفت: « آنچه باعث گیرایی غزل می‌شود مطلع آن است و البته مقطع نیز اهمیت فراوانی دارد. که باید در سرایش آن‌ها دقت کافی داشته باشیم.»

شاعر بعدی، فاطمه معصومه شریف بود: «توبه‌هایم را شکسته اشتباه دیگری/ از گناهم می‌روم سوی گناه دیگری...» جهاندار شعر این شاعر جوان را تحسین کرد و گفت: «این شعر، شعر بسیار خوبی است و با زبانی شسته‌رفته سروده شده.»

 شعر طاهره شاهچراغ چارپاره‌ای کودکانه بود: «آهای کلاغ سیاهه/ که قارقارت به راهه/ نون و پنیر و ارده/ انگار دلت رو برده... » فیض گفت: «در شعری که برای کودک سروده می‌شود باید تصویر و تخیل زیادی در آن به کار برود و نباید با این استدلال که برای کودک قابل فهم نیست، تصویر سازی را محدود کنیم. فقط باید برای بیان آن‌ها زبانی را به کار ببریم که برایشان قابل فهم باشد.» عصمتی شعر این شاعر را از لحاظ موسیقی بسیار خوب دانست و پایان‌بندی آن را تحسین کرد.

سمانه خلف‌زاده شعری آیینی قرائت کرد: «به روی نیزه‌های خون‌چکان تا دید سرها را/ مزین کرده با خون شهیدان بال و پرها را...» فیض گفت: «این شعر ابیات بسیار زیبایی داشت. معمولا وقتی در انتهای مصرع‌ها  از مفعول استفاده می‌کنیم سرودن شعر کار دشوارتری است و با سختی می‌توان مضمون‌آفرینی کرد؛ ولی در این شعر شاعر به‌خوبی از عهدۀ آن برآمده.»

فاطمه مهدیان به عنوان آخرین شاعر برای شعرخوانی دعوت شد: «قسم به اول راهی که آخرش پیداست/ که واژه‌واژۀ این شعر منبرش پیداست...» جهاندار گفت: «در کاربرد ردیف‌هایی که برای سبک هندی‌ست، و برای خلق مضامین است نباید تنها به شاعران معاصر اکتفا کرد بلکه باید توجه داشت که منابع اصلی و مهم مورد مطالعه قرار بگیرند. سبک هندی ظرفیتی دارد که باید از تمام آن‌ها استفاده کرد.»

تصاویر
  • گزارش چهارمین کارگاه نقد اخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: