«أعظم سعادتمند» برای اهالی شعر و ادب نامی آشنا ست. به ویژه شاعران جوان از سالهای آغازین سرودن شعر، نام او را شنیده اند و از خواندن سروده هایش لذت برده اند. او با این که تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته فیزیک جامدات ادامه داده، شاعری بی مثال و مثال زدنی ست. کتابهای «گنجشک های پاییز» و «باران پس از برف» و «لیلی آذر» که در حوزه شعر زنان امروز بی نظیر است، حاصل سالها شاعرانه زندگی کردن و شاعری کردن أعظم سعادتمند اند. گفتنی است. لیلی آذر که آخرین کتاب اعظم سعادتمند است و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است، در سال 1397 نامزد یازدهمین کنگره قلم زرین، و برگزیده هشتمین جشنواره ادبی پروین اعتصامی شد و ما به همین بهانه پای صحبت این شاعر دوست داشتنی نشستیم و مهمان کلماتش شدیم تا توصیه های او را بشنویم و بکار ببندیم.
این گفتگو را در ادامه بخوانید:
ضمن عرض سلام و تشکر از وقتی که برای ما گذاشتید، بفرماييد به نظر شما منظور از صدق عاطفی شاعر چیست و تاثیرش بر شعر شاعر چیست؟
باسلام. ما ایرانی ها در فرهنگ خود از قدیم یک ضرب المثل داریم که میگوید: آنچه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
به نظر من این همان صدق عاطفی است. یعنی شاعر چیزی را بگوید که خودش با تمام وجود آن را احساس کرده است. حالا گاهی این احساس کردن به این خاطر است که شاعر خودش آن حس را در طول زندگی تجربه کرده است که این بهترین حالت صدق عاطفی ست،گاهی اما شاعر به عنوان مثال از زبان یک کودک کار، یک همسر شهید، یک مادر شهید و... صحبت میکند اما آنقدر این حس را درک کرده و به آن نزدیک شده است که انگار آن را در درون خودش بازآفرینی کرده است. صدق عاطفی این است.
به بیان دیگر، گاهی اوقات آدم شعري را میخواند و حس میکند شاعر صرفا یک چیزی سروده و از آن رد شده است. بدون این که آنچه گفته را درک کرده باشد. حتی مخاطب عمومی شعر هم میتواند این را متوجه شود.
در واقع ابزار شاعر برای سرودن شعر کلمات و دانش صنایع ادبی و... است. که میتوان گفت اینها جسم شعر شاعر هستند. این جسم برای زندگی یافتن و حیات پیدا کردن نیازمند روح است. صدق عاطفی همان روحي است که شاعر باید به جسم شعر بدمد.
چگونه شاعران جوان میتوانند به صدق عاطفی دست بیابند؟
شاعر برای بدست آوردن صدق عاطفی باید تلاش کند. درواقع باید یک سیقل روحي و رقت احساس پیدا کند؛ گیرنده های حسی اش قوی تر شود و زنگار های وجودش را بزداید. اینها باعث میشوند صدق عاطفی شاعر بیشتر شود.
صدق عاطفی باید از درون شاعر برخواسته باشد و شاعر برای بدست آوردنش باید بر خود متمرکز باشد.
به نظر شما گمشده شاعران جوان امروز چیست؟
یکی از موارد منفی در شعر امروز زود به شهرت رسیدن است. به عنوان مثال اشخاصی که یکی دو سال در عرصه شاعری فعالیت کرده اند، انتظار دارند به عنوان یک شاعر معروف و مشهور و مطرح و سرشناس بازخورد بگیرند و در محافل ادبی گوناگون دعوت شوند و در همه جا شناخته شده باشند و این درست نیست. شاعر جوان امروز باید تلاش کند بعد انسانی و معنوی خود را فراموش نکند و از لحاظ اخلاقی پیشرفت کنیم. گاهی دیدن بعضی رفتارها از برخی شاعران جوان غير قابل باور و دور از انتظار ست و آدم با دیدن برخی رفتارها از برخی شاعران جوان، در شاعر بودن صاحبان آن رفتارها شک میکند. من فکر میکنم یک شاعر باید متفاوت باشد. همانطور که ما شاعران در کلام رستاخیزی به پا میکنیم که صفت شاعر را به ما نسبت دهند، باید در روح و رفتار خود نیز چنین رستاخیزی برانگیزیم و روحمان و وجودمان راهم آماده پذیرش این صفت نماییم.
خیلی از شاعران در شعر هایشان خیلی حرفهای خوبی میزنند اما در عمل و رفتارشان هیچ نشانه ای که ما را به آن حرفهای خوب برساند نمیبینیم.
باید بکوشیم در روح و روانمان نیز شاعر باشیم.
اگر شعر ما صدق عاطفی ندارد به این خاطر است که شاعران ما صدق عاطفی ندارند.
به نظر من راه رسیدن به صدق عاطفی گریز از شهرت و پرداختن به روح است. باید سعی کنیم در راه انسان شدن و انسان بهتری شدن قدم برداریم.
شاعران جوان برای سرودن شعرهای ماندگار فرا زمانی باید چکار کنند؟
اين مسئله هم برمیگردد به صدق عاطفی و پرورش روح و داشتن روح متعالی ...
اینها به تنهایی کافی نیست، ممکن است کسی صدق عاطفی و روح متعالی داشته باشد اما در جنبه ی کالبد و جسم شعر که گفتیم همان واژگان و صناعات ادبی و ساختار شعر است دچار ناواردی و ضعف باشد و شاعر موفقی نباشد.
پس میتوان گفت صدق عاطفی که روح شعر و مهم ترین عنصر ماندگاری شعر است و روح متعالی شاعر بهمراه شناخت کافی ساختار و صناعات ادبی شعر، هردو باهم و در کنار هم باید پیشرفت کنند تا شاعر بتواند شعر ماندگار بسراید.
به عنوان سخن پایانی چه پیشنهادی برای شاعران جوان دارید؟
من توصیه میکنم شاعران جوان شعر زیاد بخوانند و زیاد مطالعه کنند.
شعر را راهی بدانند برای انسان تر شدن و متعالی تر کردن روح. و واقعا برای رسیدن به این هم تلاش کنند.
من پیشنهاد میکنم شاعران جوان یک دوره مطالعاتی از شاعران گذشته تا امروز داشته باشند و اطلاعاتشان را نه تنها در زمینه ادبیات، که در تمام زمینه های تاریخی، نقد ادبی و... بالا ببرند و سعی کنند خودشان اولین منتقد شعرشان باشند و به دنبال برطرف کردن اشکالات شعر خود باشند. در عین حال شاعران جوان باید توجه داشته باشند کههر کتابی را مطالعه نکنند هر فیلمی را نبینند و... مراقب باشند و غذای روحشان غذای سالمی باشد.