مصطفی محدثی خراسانی:
چاپ کتابهای نوقلمانی که تازه وارد عرصه ادبیات شدهاند در اغلب مواقع به زیان آنهاست و آنها را دچار رخوت و رکود میکند، گفت: شتاب نسل جدید برای چاپ آثارشان مفید نیست و باید عطش چاپ کتاب را از آنها بگیریم و در مقابل به آنها فرصت دهیم تا آثارشان را در محافل ادبی ارائه کنند.اغلب نوقلمانی که کتابشان منتشر میشود گمان میکنند عنوانشان ثبت شده و عضو جامعه ادبی شدهاندکه این امر انگیزه تلاش و کوشش جدیتر را از آنها سلب میکند.
حامد عسکری:
وقتی شاعری اثری تولید میكند، ناخودآگاه چیزی او را به نوشتن واداشته است و جوانان علاقهمند به ادبیات، وقتی میبینند عدهای، حرف ها، آرمانها و عقایدشان را خوب بیان میكنند، به آثارشان روی میآورند.
البته این روند نگران كننده هم هست. از این جهت كه هر كسی در 19 و 20 سالگی صاحب چند مجموعه شعر شود، باعث می شود به این فكر كنیم كه این شخصیت كی كتاب خوانده، كی استاد دیده و كی وقت كرده فكر كند و اینها همه دغدغه هایی است كه برای شعر جوان وجود دارد.
البته رونق شعر جوان در چند سال اخیر اتفاق خوبی است. اینكه جوانی فكر كند به جای اینكه خواننده و بازیگر و ... شود، كتاب چاپ كند اتفاق خوب، فرهنگی تر و امیدوار كننده ای است. جوانان هم با چاپ چند مجموعه شعر تصور نكنند استاد شده اند و باز هم كتاب بخوانند تا در این راه موفق باشند.
جلیل صفربیگی:
قبل از هر چیز باید مطلع باشیم که شاعری یک روند و جریان است و شاعر برای شاعر ماندن نیاز دارد که مدام در این روند باقی بماند و تولیداتش را مرتب ادامه بدهد. از سوی دیگر انتشار اثر برای این منظور صورت میگیرد که ناشر بتواند عیب و ایراد کار خود و نیز ذائقه مخاطبانش را بسنجد و برای آن برنامهریزی کند. با این حال چیزی که از آن به عنوان عطش برای انتشار کتاب یاد میکنیم از منظر من پذیرفته شده نیست.
چاپ یک کتاب شعر باید بتواند نمایش دهنده خط سیر کاری شاعر باشد و به طور مشخص نشان دهد که آنچه از او تولید شده است ارزش کار ادبی و انتشار را داشته است. در روزگار کنونی ما با انبوهی از شاعران مواجهیم که اقدام به تولید اثر کردهاند. اگر این انبوه آثار با توفیق و اقبال مخاطب همراه باشد ارزشمند است و نشان میدهد که جریان فعالیت شاعر توسط مخاطب دنبال میشود و اگر اینطور نبود چاره ای از ما دوا نمیکند.
متاسفم که باید بگویم ارتباط میان شاعر و نویسنده و ناشر و اهالی نقد و مطبوعات این روزها به درستی برقرار نیست. این ارتباط ناقص حاصلی ندارد جز اینکه منجر به نقص در جریان شعر امروز کشور شود. برخی از شاعران جوان به هر شکل این روزها برای خودشان اسمی به دست آوردهاند و چهره شده اند اما در مقابل بسیاری نیز این توفیق را به دست نیاوردهاند. پس اگر در مساله انتشار کتابهای شعر و مواجهه آنها با مخاطب نوعی راستی آزمایی بکنیم متوجه میشویم که آیا روند جاری صحیح است یا نه؟آیا تعدد چاپ برخی کتاب ها اشتباه محاسباتی است ای اینکه مساله چیز دیگری است.
محمد علی بهمنی:
وران ما با امروز تفاوت زیای داشت. در آن دوران، وقتی کسی شروع به شعر گفتن میکرد، مطبوعات رهایش نمیکردند و به روشهای مختلف به شاعر انگیزه میدادند اما امروز شرایط تغییر کرده و شاعران جوان تنها مجال شرکت در کلاسهای آموزشی را دارند. در این کلاسها نیز تلاش میشود در ازای دریافت پول، مقدمات شعر را به آنها آموزش دهند. این در حالی است که در گذشته اینگونه نبود، چراکه اگر شاعر استعداد داشت ناشر رهایش نمیکرد. به نظرم شرایط باید تغییر کند و ناشران به جای پول گرفتن به فکر حمایت از شاعران جوان باشند.
به خاطر دارم که نخستین کتاب من و حسین منزوی در یک روز از سوی انتشارات بامداد منتشر شد. شاید این حرف امروز قابل درک نباشد اما باور کنید بعد از انتشار کتابم، ناشر دائما پیگر فعالیتهایم بود و مرا رها نمیکرد. حتی آدرس خانهام را یاد گرفته بود و هر چند وقت یک بار به من سرمیزد. در کل، ناشر افتخار میکرد که یک پدیده را کشف کرده است. امروز، بسیاری از ناشران ادعا میکنند که هیات نظارتی دارند که آثار شاعران را بررسی کنند اما متاسفانه چنین موضوعی صحت ندارد و این افراد فقط به این موضوع میاندیشند که کدام شاعر پول بیشتری برای انتشار آثارش میدهد.بعضی مواقع که شعرهای شاعران جوان را میخوانم، از فعالیتهایم خجالت میکشم چراکه نگاه این شاعران جوان بسیار نگاه جدیدی است و با نسل ما تفاوت زیادی دارد. در برخی شعرهای امروز، نگاهی وجود دارد که درک جدیدی به مخاطب میدهد و آدم را زیر و رو میکند. کاش برخی ناشران از این شاعران جوان و توانا حمایت کنند و شعرهایشان را در ازای گرفتن پول منتشر نکنند و ای کاش بودجهای وجود داشته باشد که هزینه چاپ اشعار شاعران جوان شهرستانی را تامین کند.
علی محمد مودب:
این مساله که انتشار دفاتر متعدد شعر منجر شده که کیفیت اشعار نیز کم شود را می پذیرم. به باور من هم شاعران جوان نباید اینقدر زود تن به انتشار دفاتر شعر بدهند. خود ما هم در جوانی برای انتشار دفاتر شعر با همین رویکرد تاخیری به سمت انتشار اشعارمان میرفتیم. در موسسه شهرستان ادب نیز وضعیت به همین منوال است. چهار سال است که ما در حال برگزاری دوره شعر جوان انقلاب اسلامی با تعداد زیادی از شعرای جوان هستیم و تازه امسال چند کتاب از دل آن بیرون آمده است. ن توفیق داشتم برای انتشار دفتر شعر نخستم مرحوم قیصر امین پور در دفتر شعر جوان کتابم را داوری کند و پس از آن راه به انتشار پیدا کرد. الان اما متاسفانه ناشرانی هستند که از جوانان پول میگیرند و کتابشان را چاپ می کنند و خوب جوان هم جوان است و شور جوانی دارد. همین مساله باعث شده تعداد زیادی کتاب در بازار توزیع شود و مخاطب را گیج و انتخاب اثر را توسط او سخت کند. البته من باور دارم که شعر در نهایت راه خودش را میرود اما این سردرگمی هم قابل کتمان نیست.
اسماعیل امینی:
همه دوره های شعر اینطور بوده که بیشتر شعرهای تولید شده در جامعه اشعاری معمولی و عادی بوده و به شکل استثنا هم در دل آن حرفهای نو و خلاقانه نیز دیده می شده است. این مساله طبیعی است. اینکه امروز این مساله طبیعی برای ما نگران کننده شده است به خاطر این است که اشعار خیلی زود در حال انتشار عمومی است. یعنی در گذشته شعر معمولی و متوسط تولید می شد اما منتشر نمیشد ولی امروز قاعده اینطوری نیست. من اسم این انتشار را بیماری نمیگذارم. طبیعت شعر و شاعر است که بخواهد راهی به انتشار پیدا کند اما بخش زیادی از این اشعار معمولی و عادی است که نباید راحت و به سرعت منتشر شود. این تعدد باعث می شود شعر خوب اصلا در جامعه ما دیده نشود. در این وضعیت به جای صدای بلبل، صدای کلاغ است که شنیده می شود.