مهدی جهاندار شاعری نام آشناست که کتاب او با نام "عشق سوزان است" ، بعد از انتظار طولانی مدت اهالی شعر امسال روانه بازار کتاب شد و با شعر "فتنه شاید" نام او بیشتر بر سر زبانها افتاد.
در این نوشتار کوتاه به یکی از برجسته ترین ویژگی های شعر جهاندار که "قرآنی بودن" آن است میپردازیم.
بسامد بالای آیات قرآن کریم در شعر جهاندار نشانه ی انس او با کلام الله است.
کسانی که با او مصاحبت داشته اند دیده اند که تسلط او بر آیات قرآن تا چه اندازه زیاد است.
آیات قرآن با سه کاربرد ، در شعر جهاندار حضور دارد:
1-او گاهی عین الفاظ آیه ای را در شعر می آورد .آیه ای که آهنگ کلمات آن را با وزن شعرش یکی یافته است و متن آیه را بعنوان یک مصرع قرار داده:
"یا مریم ما کان ابوک امرءَ سوءِ"
این آبروی کیست فدا کرده ای امروز
چنان که در بسیاری موارد جمله ای از قرآن را در اثناء کلام آورده است:
از آستانی که "کلبهم باسط ذراعیه بالوصید"م
نمی روم هست و نیستم را به استخوانی نمی فروشم
و:
از "انما یرید" صدای کرم رسید
افلاک را ز قصه ی لولاک دم رسید
به باور نگارنده هرچند این کاربرد در شعر او پر تکرار است ؛ و گرچه علامت تسلط او بر قرآن و در حد خود فضیلتی است، اما در همه ی موارد خوب از آب در نیامده است.
چنان که در بیت بالا تناسبی میان آیه" انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت" که ناظر به عصمت آل الله است با "صدای کرم" نیست.
و در بیت:
ناله ی قرآن ز روی نیزه بر آمد
گفت که خواهر "مع الرسول سبیلا"
آیه ی "یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا" غیر از آن که بطور ناقص تقطیع شده و در ساختار جمله ننشسته است ، مستند تاریخی هم ندارد.
البته این کاربرد گاهی نیز ابیاتی درخشان می آفریند.مثل این تک بیت:
"لبالمرصاد" یعنی گرگ های خیمه شب بازی
کماکان در کمین گاهند صیادان شیرازی
(که بین آیه "ان ربک لبالمرصاد" که ناظر به این است که خداوند در کمین دشمنان است با عملیات "مرصاد" که در سال 67 در نبرد با منافقین انجام شده است و شهید صیاد شیرازی فرماندهی آن را برعهده داشته ، تناسبی دلنشین برقرار شده است.)
2- گاهی او معنایی قرآنی را در شعر آورده یا به تناسب قرآنیِ پنهانی اشاره کرده است؛ بدون اینکه الفاظ کلام الله در آن بکار رفته باشد.
مانند:
نا خدا ما را در این کشتی تمسخر می کنند
یا بگو طوفان بیاید یا بگو طوفان کنم
و:
آیات شاد سوره ی رحمان به غم رسید
"در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید"
(که تعبیر به "آیات شاد" می تواند به این دلیل باشد که سوره الرحمن به عروس قرآن مشهور است)
و این بیت که نقطه التقاء کاربرد اول و دوم است:
بای بسم الله مجراها و مرساهای من
وقت طوفان است بسم الله الرحمن الرحیم
3-آوردن جمله ای شبیه به آیات قرآن سومین کاربرد قرآنی جهاندار است.
مثل:
گفت که بی تو چگونه خطبه بخوانم
گفت سنلقی علیک قولَ ثقیلا
که آیه ی قرآن چنین است:"سنلقی علیک قولا ثقیلا" و به ضرورت وزن تنوین کلمه ی "قول"حذف شده است.(گفتنی است که به جهت اشکال نحوی که به جمله وارد است و اسم نکره یا باید تنوین بگیرد و یا مضاف باشد و در مصرع مذکور چنین نیست ،این جمله از جهت ادبیات عرب هم غلط است.)
این اشکال به ابیات دیگری هم وارد است. مثل این بیت:
از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد
لرزید دلم زُلزل زلزالَ شهیدا.
و البته در بعضی مصاریع ، عبارتی عربی در کنار آیه ای آمده که هم شباهتی به آیات ندارد و هم از نظر ادبیات عرب اشتباه است.مثل جمله ی " و من الناس شهید" در این بیت:
تا جهان مست غرور است شهیدان هستند
"و تری الناس سکاری" و من الناس شهید
که شاعر خواسته بگوید " مردم مست اند و شهید هم از مردم است" و برای افاده ی این معنا باید می گفت والشهید من الناس ؛ اما به ضرورت قافیه ، گفته است:والناس شهید. که این معنا را دارد:"مردم شهید اند".
اگر قرار باشد این سه کاربرد را ارزشگذاری کنیم کدام کاربرد ارزشمندتر است؟ بنظر می رسد کاربرد اول هرچند دربردارنده الفاظ آیات و نشانه جریان داشتن آیات در ذهن و دل شاعر است ، اما هرگز به اندازه ی کاربرد دوم-حضور معنای قرآن در شعر- و تلمیح به آیات قرآن دلچسب نیست و حظ هنری که مخاطب از کاربرد دوم می برد بسیار بیشتر از کاربرد اول است.
کاربرد سوم - استفاده از جملاتی شبیه به آیات - نیز با توجه به اینکه هم حسن کاربرد اول -استفاده از عین آیات- را ندارد و هم نقایصی که بیان شد را دارد، در رتبه آخر قرار می گیرد.
شاعر قرآنی ما وقتی کاربرد دوم را در شعرش بیش از پیش پر رنگ و کاربرد اول و دوم را با هم تلفیق می کند ابیاتی چنین ماندگار می سراید:
نامه ای را هدهد آورده است آغازش تویی
از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم