هنر،یکی از مهم ترین جلوههای فرهنگ و تمدن انسانی است،که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده و تاثیر گذار بوده است. مقام معظم رهبری دربارهی تاثیر شگرف هنر بر روح و روان انسان تاکید داشته و چنین میفرمایند:
هنر، این خصوصیت مهم را دارد که به خاطر ملایمت با طبع انسان، بی شک در طبع او اثر می کند. هر هنری در طبع انسان اثر میگذارد، اگر چه آن کسی که مورد اثر قرار گرفته باشد نتواند آن هنر را تحلیل کند، هنر اثر خود را میگذارد؛ یعنی دل را منقلب می کند، و اثری در روح باقی می گذارد. هرچه مایهی هنری کمتر باشد، این اثر هم کمتر است.
در این یادداشت ابتدا از لحاظ لغوی، هنر را بررسی کردهام و سپس به بررسی ذات هنر و تعاریفی که در این باب ارائه شده پرداختهام. پس از آن ویژگیهای هنر انقلاب اسلامی و هنر متعهد را بیان کرده و در آخر دیدگاههای شهید آوینی را که مصداق بارز یک هنرمند متعهد است به طور خلاصه به رشتهی تحریر در آوردهام.
تعریف لغوی هنر:
هنر،اصالتا کلمهای است پهلوی و در زبان پهلوی یک کلمهی مرکب است از (هو) به معنای نیک، حسن، زیبا، فضیلت و شرافت و (نر): نرینگی که در واقع،ترکیب هنر یعنی جوانمرد،شرافتمند،نیک مرد. همان گونه که از معنای کلمه بر میآید مساله ی جنسیت و نرینگی در آن مطرح نیست. در حقیقت این معنا به ساختار معنوی و ماهیت درونی هنر اشاره دارد و امری درونی است.
در جای دیگر تعریف لغوی هنر اینگونه آمده است که هنر ترکیبی از (هو) یعنی نیکی و(ن) میانوند که نقش خنثی دارد و جزء بعدی (اره)که در زبان پهلوی به معنای کمال است. یعنی کسی که کاری را در حد کمال انجام دهد.
در زبان یونانی نیز، هنر اصطاحا (تخنه) نامیده می شد و ریشهی کلمهی تکنولوژی یا تکنیک است. تخنه در زبان یونانی به معنای به وجود آمدن، ساختن و فرم دادن است.
البته اینها نمونههایی بود و میتوان از لحاظ لغوی به بررسی بیشتر واژهی هنر پرداخت مثلا در زبان سانسکریت و اوستایی و ...
*ذات و تعریف هنر
وقتی به تعاریف مختلف هنر دقت میکنیم، متوجه میشویم که تعریف واحدی در آنها نهفته نیست و نمیتوانیم به چنین تعریفی دست یابیم.
اکثر اندیشمندانی که دربارهی تعریف هنر به تامل پرداختهاند، از حل رموز آن باز ماندهاند.
هگل در این باره می نویسد: تعریف هنر اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است.
هنر امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
در زیر به چند تعریف که در باب هنر آمده است اشاره میکنم.
۱)هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است؛
۲) هنر گزارش و ترجمهای است از روح هنرمند؛
۳) هنر،دعوتی است به سوی سعادت؛
۴) هنر،لذت و شوری است که عینیت یافته؛
5) شکل دادن به تجارب انسان که ما بدان مینگریم و لذت میبریم[1].
همچنین عدهای هنر را زیبایی می دانند و از ویژگیهای عامی که برای هنر نام می برند، ویژگی زیبایی آن است . به عقیدهی این گروه، هنر توان و مهارت خلق زیبایی است.
همچنین تعریفی دیگر وجود دارد که می گوید: هنر، نسخه برداری از اصل طبیعت است و هر چه در طبیعت وجود دارد میتواند در هنر هم مصداق داشته و ارزشمند باشد[2].
در یک طبقه بندی جدید بر اساس کتاب استراتژی بازار یابی هنر از مهدی خادمی میتوانیم هنر را به دو دستهی اصلی رویهای و کاربردی تقسیم کنیم:
به عقیدهی کارکردگرایان، هنر برای تحویل یک هدف طراحی شده است و چیزی هنر محسوب می شود که بتواند دارندهی آن را در راه دستیابی به هدف کمک کند و وظیفهی آن فراهم کردن تجربههای زیباییشناختی لذت بخش است.
در مقابل رویهگرایان عقیده دارند چیزی به عنوان اثر هنری محسوب میشود که بر طبق فرمول یا فرایندی مناسب ساخته شده باشد. صرف نظر از اینکه هنر چه هدف و مقصودی دارد. به عقیده ی آنان هنر می تواند در ابتدا کارکردی باشد ولی در نهایت رویهای میشود.
(در ایران دورهی اسلامی هنر به معنای دلیری،کمال، فضیلت، هوشیاری، تقوی، دانش و کیاست به کار رفت)
تعاریف زیادی برای هنر ارائه شده که مجال بیان نیست و اینها که گفتیم صرفا نمونههایی از انبوه تعاریف هستند.
اما میتوان گفت اولا که نمیشود برای هنر تعریف علمی ارایه داد زیرا هنر بیشتر با وجدان درونی سروکار دارد و دوما هیچیک از این تعاریف به خودی خود کامل نیست، زیرا هر کدام دارای نقدهایی هست. هنر می تواند همهی این تعاریف را در بر بگیرد.
* هنر متعهد و هنر انقلاب اسلامی
هنر متعهد یا هنر انقلاب اسلامی مقارن با انقلاب سال 1357 شکل گرفت. این هنر طی دههی 60 و با بروز جنگ تحمیلی با هنر مرسوم به هنر دفاع مقدس در آمیخت.
امام خمینی (ره) فرمودند: هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسان است.
هنری زیبا و پاک است که کوبندهی سرمایهداری و کمونیسم خونآشام و نابود کنندهی اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بیدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.
هنر بعد از انقلاب اسلامی در ایران تعریف دیگری پیدا کرد.
هنر متعد یا هنر انقلاب حول محور توحید میچرخد و دارای حرکتی رو به تعالی است.
هنر انقلابی و متعهد جهتدار است و هدف و جهت مشخصی دارد.
این هنر ریشه در معنویت دارد و صرفا به مادیات نمی پردازد.
در هنر متعهد روح اسلام دمیده شده است و با فطرت پاک انسانی هم سو است.
هنر متعهد نه تنها به محتوا بلکه به فرم هم توجه دارد.
هنر مند انقلاب اسلامی این را میداند که جبههی حق و باطل همیشه وجود دارد و باید رود هنرش را به سمت حق در جریان سازد. باید روح مقاومت را زنده نگه دارد.
هنر متعهد باید معرفت ایجاد کند.
مخاطب را به فکر فروببرد.
هنر متعهد وسیله را برای هدایت جامعه به سمت سعادت فراهم میکند. هرگز اسیر غفلت نخواهد شد و مسئولیت انسان را یادآوری میکند.
«شهادت» عنصر جاوید هنر متعهد یا هنر انقلاب اسلامی است.
ایران پس از انقلاب و بخصوص در زمان دفاع مقدس و بعد از آن، هنرمندان متعهد زیادی را در خود دیدکه هر کدام اکنون به عنوان الگوهای هنر متعهد شناخته میشوند، از جمله شهید آوینی که در ادامه به بیان دیدگاههای ایشان در باب هنر به طور کلی و هنر متعهد به طور خاص خواهم پرداخت.
هنر در دیدگاه شهید آوینی:
شهید آوینی که نمونهی بارز یک هنرمند متعهد است در رابطه با تبیین حقیقت هنر و درون مایهی آن میگوید:
هنر، شیدایی حقیقت است، همراه با قدرت بیان آن شیدایی. ایشان میگوید: هنر یاد بهشت است و نوحهی انسان در فراق. هنر زبان غربت بنیآدم است در فرقت از دارالقرار و از همین روی همه با آن انس دارند. چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش. انسی دیرینه به قدمت جهان. هنر، زبان بی زبانی است و زبان هم زبانی
دیدگاه شهید آوینی در رابطه با هنر متعهد:
شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست میگویند:
آنان که در کار هنر مدعی «عدم تعهد» شدهاند، درست در این داعیهی خویش نیندیشیده اند، اگرنه در مییافتند که گریز از تعهد در عالم محال است. هنرمند باید از «غرض اندیشی» آزاد باشد اما در عین حال هنر عین تعهد اجتماعی است، چرا که وجود انسان عین تعهد است. و هنر نیز به مثابهی جلوهی انسان نمی تواند از تعهد فارغ باشد. هنر مند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمهی زیبایی و صفای هنری بلکه معیار انسانیت است.آدم بیدرد هنرمند نیست که هیچ اصلا انسان نیست. اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد دیگر در پیله ی حدیث نفس خفه نخواهد شد. بالهای پروانگیاش خواهد رست و پیلهی مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید، چراکه انسان هم میتواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن. انسان هم میتواند محکوم تاریخی باشد هم سازندهی آن.
همانگونه که در ویژگی های هنر متعهد یا هنر انقلاب اسلامی بیان کردم یکی از ویژگی مهم این هنر ،توحیدی بودن آن است. حال نظر شهید آوینی را درباره ی هنرمند متعهد موحد بیان میکنم.
در اشاره به مسؤلیت خطیر هنرمند متعهد موحد، شهید آوینی می نویسند: هنر مند موحد گذشته از آنکه باید جهان را به مثابهی نشانهای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیاء را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شیء در واقع آیت و نشانهی حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات با یکدیگر متفاوت است.
شاخههای هفتگانهی هنر عبارتند از:
هنر اول: هنر موسیقی نظیر نوازندگی، آهنگسازی و...
هنر دوم: هنر حرکات نمایشی از جمله سیرک
هنر سوم: هنرهای ترسیمی مثل طراحی، نقاشی، عکاسی و ...
هنر چهارم: هنرهای تجسمی مانند معماری، دکوراسیون، طراحی لباس و ...
هنر پنجم: هنر ادبیات از جمله نویسندگی، شعر و داستان
هنر ششم: هنرهای نمایشی مانند اجرای نمایشنامه، تئاتر
هنر هفتم: هنر سینما نظیر بازیگری،کارگردانی و ...
شهید آوینی در اغلب شاخههای هنر مهارت داشت بخصوص در شاخهی پنجم و هفتم.
او کارگردان مستند روایت فتح بود. مستندی که همیشه در یادها زنده است و هیچ گاه تکراری نمیشود.
همچنین شهید آوینی تالیفات قابل توجهی در باب ادبیات دارد از جمله کتاب (پیرامون شعر) که شامل پنج مقاله است. او در این پنج مقاله شعر را مورد بررسی قرار میدهد.
جمعبندی:
هنرمند متعهد زمان را میشناسد و با توجه به مقتضیات زمان هنری را میآفریند و به نمایش میگذارد.
میتوان گفت هنر متعهد در ایران به چهار دورهی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، بعد از دفاع مقدس و دورهی فعلی که چهارمین مرحلهی هنر در انقلاب اسلامی محسوب می شود، تقسیم می شود. ما اکنون در دوره چهارم به سر میبریم. در این دوره به واسطهی حضور فضای مجازی و ورود تکنولوژی در تمام ابعاد انسانی، وظیفهی خطیر تری داریم.
هنرمند باید به طور ویژه به بیان ارزشهای انسانی بپردازد و فراموش نکند جبههی باطل با تمام قوا برای تاثیرگذاری بر اندیشهی جهانیان تلاش میکند. هنرمند متعهد باید در مسیر حق با گامهایی استوارتر از همیشه قدم بردارد و در دفاع از مظلوم کوشا باشد. امروز بیشتر از همیشه نیاز است تا از طریق هنر، بر حق بودن جبههی مقاومت را به همه نشان بدهیم.
خوشبختانه در بسیاری از عرصهها از جمله شعر، داستان و سینما، هنرمندان به جبههی مقاومت پرداختند و آثار کمنظیری را از خود به جای گذاشتند.
[1] مقاله تأملی در تعریف هنر، مجتبی مطهری الهامی
[2] مبانی فلسفه هنر، آن شپرد، تصحیح و سخنرانی استاد منصور براهیمی