آیینه کاری سکوت!
کتابی اثر نیلوفر بختیاری، شاعری پرکار و متنوع!
این را از تعداد آثار و تنوع قالب ها و اوزان کتاب می توان دریافت.
از محاسن این کتاب می توان به صمیمیت، عاطفه بالا، روانیِ زبان و جزئی نگری اشاره کرد. هم چنین ایجاد شبکه واژگانی و توجه شاعر به توازن و تناظر کلمات از ویژگی های بارز این کتاب است. بازی های زبانی در سراسر کتاب موج می زند.
فکر می کردم بیاید، چای دم کردم نیامد
پیش این قوری دمم را بازدم کردم نیامد
و یا
اشک هم نم نم نمک پاشید روی زخم من
باز شد از شور بختی در دلم پرونده ای
توجه به کلمات متجانس و متضاد و خلق برخی ایهام ها را نیز در کتاب شاهدیم:
خنده خواهر، غم مادر، اجیر قصه گو شد
دور هم بودیم اما ذهن هامان در اجاره
(ایهام زیبای اجاره)
تنوع موسیقایی نیز از دیگر محاسن برخی اشعار است:
چیست پشت پرده های نخ نمای این نمایش
قهرمانی بی قواره، قصه هایی نیمه کاره
در مصرع دوم شاهد مکثی هستیم که منجر به تنوع موسیقی شده. هم چنین در همین بیت شاهد توجه ظریف شاعر به کلمات هستیم: نخ نما و نمایش
تکرارهایی به جا که ناشی از توجه به نحو زبان مردم است.
دور شو دور شو که فاصله ها
بعد از این مرزبان تنهایی ست
دقیقا مردم هرگاه بخواهند کسی را با اندوه یا خشم از خود دور کنند، این تکرار را به کار می برند.
هم چنین در نحو زبان مردم استفاده از عبارات کنایی عامیانه، جایگاه ویژه ای دارد که این قضیه را در سراسر کتاب شاهدیم. مانند استفاده از عبارات یک دل نه صد دل عاشق شدن؛ گل و بلبل بودن، عقل کل بودن، کفری شدن و... :
گفتی و از تلخی حرفت دلم کفری نشد..
از دیگر محاسن اشعار نیلوفر بختیاری ، جهانبینی در شعر آیینی ست که ناشی از تحلیل درست شاعر است:
کنار نام تو نامم اگرچه غیبت خورد
ولی حضور تو روزی ظهور خواهد شد
شاعر آگاهانه از کلمات ظهور، غیبت و حضور استفاده کرده و غیبت امام عصر را به خود نسبت داده و می داند که غیبت ایشان، به معنای عدم حضور نیست بلکه به معنای ناتوانی ما در درک حضور حضرت است که این را با عدم ظهور به مخاطب می فهماند.
هم چنین دو سه شعر رضوی در کتاب داریم که کاملا دور از کلیشه های المانی شعر رضوی ست.
حسن بعدی کتاب، استفاده از عقاید رایج مردم در شعر است:
اگر نباشد اسفند، آخر تقویم
جهان دوباره پر از چشم شور خواهد شد
البته استفاده نابه جا از سکت در این بیت از نقدهایی ست که می توان به آن گرفت. سکت باید همراه با دلیل باشد. لحنی را منتقل کند یا مضمونی را برساند و یا عاطفه و هیجانی را انتقال دهد. به نظر من این سکت هیچ یک از این امور را انجام نمی دهد.
جزئی نگری از ویژگی های شعر بانوان است:
بالا سرم پیوسته دیدم اشک می ریخت
زیر سِرُم دلسوز من قطره چکان بود
اشک ریختن قطره چکان و تضاد بالاسر و زیر سرم منجر به زیبایی بیت شده.
هم چنین توجه به اسکناس لای قرآن مادربزرگ نیز از موارد جزئی نگری شاعر است:
می خواست مشهد بیاید، نذر شما بوده شاید
این اسکناس میان قرآن مادربزرگم
اشارات غیر مستقیم به وقایع را نیز می توان در زمره محاسن کتاب محسوب کرد.
اشاره ظریف به زلزله بم:
زیر آوار آن همه فریاد
باز هم ناله بمی دارم
از محاسن فراوان کتاب که بگذریم، به نقد اشکالات آن خواهیم رسید که البته نسبت به یک مجموعه این اشکالات اندک را باید نادیده گرفت و اگر نقدی مطرح می شود تنها برای به کمال رساندن شعر است.
_خلا موسیقایی: استفاده از اختیارات وزنی که گاهی منجر به خلا موسیقی می شود.
پیری اش در هیبت جذاب نقالی گذشت
در جوانی مدتی شاگرد قهوه خانه بود
یا
نقش و نگارم نخ نمای لحظه هایت شد
چیزی نماند از بته جقه های بیمارم
قهوه خانه و بته جقه به دلیل استفاده از اختیار وزنی، دچار خلا موسیقی شدند. این خلا موسیقی هنگامی خود را بیشتر نشان می دهد که در ترانه بکار رفته باشد. زیرا در ترانه بیشتر ملزم به رعایت موسیقی هستیم.
مث بذری که توی تاریکیا
به دنبال یه نقطه روشنه
و یا
زمین واسه ما قدر یه نیمکره س
به راحتی می توان به جای یه، یک گذاشت اما زبان محاوره اجازه نمی دهد.
هم چنین کشیدگی بیش از حد معمول برخی کلمات در ترانه خود را نشان می دهد:
سوت این قطار واسه ش آشناس
سقف واگنا میدونه کاذبه
یا
نزدیک شو با ذره بین
در کلمه قطار و نزدیک شاهد کشیدگی بیش از حد معمول هستیم که موسیقی شعر را اذیت می کند.
گاهی باید پنهون بشی
از دشمنای دوستی
لو رفته دیگه این همه
بازیّ زیر پوستی
هم به خاطر تشدید بازی و هم خلا موسیقی زیر ، از زیبایی موسیقی کاسته.
_ارتباط کم بین مصرع ها:
می چکد خون دلم از دیوار
دیده پنجره ها تر شده است
یا
در نبرد ناگزیر عشق او پروانه بود
دست هایش مثل بال سرخ یک پروانه بود
علاوه بر ارتباط کم مصرع ها، کلمه او به خاطر پرکردن وزن آمده.
_ایرادات زبانی که ضعف تالیف محسوب می شوند.
-مانند استفاده از "من را" به جای "مرا" در صفحه ۴۶
-تشدید نا به جا که چند مورد دیده شد: پیریّ بهار، هرم مردادیّ مرگ و...
-استفاده ناکامل از عبارات:
باید تقویممون ایمان بیاره
که هر فصلی می تونه وصل باشه
یا باید فرصت وصل آورده شود، یا وصل بودن به.. یعنی همراه با حرف اضافه آن بیاید.
من از این سرفه ها نمی ترسم
ولی درد دل تو واگیره
استفاده از واگیره به جای واگیر داره.
_جهان بینی کم در برخی اشعار غیر آیینی.
برخی اشعار تکلیفشان مشخص نیست؛ معلوم نیست چه حرفی دارند، برای چه سروده شده اند؟ و چه رسالتی دارند؟
مثل شعر خانه و شعر طناب دار. هم چنین اشعار عاشقانه دارای همان زاویه دید تکراری و محزون است همراه با سیاه نمایی های رایج که الان هم طرفدار زیادی دارد. مانند شعر طاقت بیاور و شعر می رقصم.
یکی از مشکلات اشعار امروزی را، شعر شاد می دانم. حتی استفاده از طبیعت در اشعار بسیار کمرنگ شده و اگر هم استفاده شود، به صورت سیاه و محزون به کار می رود. مانند شعر ابر ..
برخی اشعار نیز گویا برای یک بیت فقط سروده شده اند مانند شعر عکس که مخاطب حس می کند برای بیت آخرش سروده شده.
یا برخی اشعار هنوز ناتمامند و فرودی ندارند مثل شعر احیا و شعر خانه.
_ از دیگر اشکالاتی که می توان به کتاب گرفت، تصنع و تکلف در برخی اشعار یا ابیات است. به نظر من توجه زیاد شاعر به کلمات و استفاده از جناس و ایجاد شبکه واژگانی، شاعر را به تکلف انداخته و شعر را دچار تصنه کرده. مانند شعر بعد او. من نمی توانم بپذیرم این شعر به شاعر الهام شده باشد.
مانند این بیت:
محو شد در مِه کسی دیروز شد هر روز من
شد رونده هر زمان تا کنون آینده ای
این تصنع برخی ابیات را نیز دیرفهم می کند. مانند این بیت در شعری عاشقانه:
ولی تصور خنثی شدن کمی سخت است
که عشق مرده و میدان دل پر از مین نیست
هم چنین این تصنع، برخی اشعار را از وحدت عمودی دور می کند. مانند صفحه ۶۳. شعر نماز آخر وقت.
این شعر وحدت موضوعی دارد اما وحدت تصویری ندارد. ابتدا از نماز حرف می زند، سپس از مرگ و غریبه کشی، بعد حرف از کتاب است و سپس قرص خواب. البته مشخص است همه این ها ناشی از غربت است، اما با تصاویر متعدد منجر به سردرگمی مخاطب می شود.
_جا نیفتادن ردیف در شعر می رقصم. از لحاظ مضمونی نمی توانم این ردیف را در این شعر بپذیرم. شعری با درون مایه حزن و ردیف رقص. به نظرم بیش از اینکه تضاد ایجاد کند، دچار تزاحم تصویر شده. اصلا چرا ماهی با مرغ ماهی خوار می رقصد یا چرا باید بر منقار شکارچی برقصد؟
اگر از انتزاعی بودن آن بگذریم، برای من خوشایند نبود.
در بخش آخر کتاب شاهد رباعی های درخشانی از این شاعر خوش ذوق هستیم که معمولا هرکدام از آن ها کشف مضمونی یا حسی دارند. تنها ایرادی که دو بار تکرار شده در رباعی ها، استفاده از ردیف و قافیه در مصرع سوم رباعی ست که به موسیقی کناری آسیب زده و برای مخاطب دلپذیر نیست.
در کل باید گفت کتاب خوب و قابل قبولی ست. به عنوان اولین کتاب این شاعر جوان در کارنامه شعری او، می توان آن را موفق دانست. چنانچه قبلا گفته شد، هرکجا شعر از تصنع دور شده و شاعر بی تکلف تر حرف زده، موفق تر بوده است. از بهترین اشعار کتاب، شعر تعبیر، ابر، شهید و مادربزرگ است که این توفیق به دلیل دوری از تصنع و تکلف، داشتن بار حسی و عاطفی بالای اشعار و هم چنین جزئی نگری آن هاست.
آرزوی توفیق دارم برای دوست عزیزم.
عاطفه جوشقانیان