سید محمدصادق آتشی شاعریست از دیار قنات و قنوت و قناعت. شاعری جوان که مدتیست قدم در مسير تولید آثار ارزشی گذاشته است. علاوه بر شاعری در زمینه آهنگسازی و خوانندگی نیز فعالیت دارد. او متولد 23 مردادماه 1374 است و در مقطع کارشناسی در رشتهی روانشناسی تحصیل کرده و در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ادبیات فارسی است. آتشی که عضو دوره چهارم آفتابگردانهاست رتبه اول دورههای مختلف جشنواره اوج هنر یزد،
رتبه اول سه دوره جشنواره قند پارسی دانشگاه اصفهان، برگزیدگی جشنواره طنز گوله نمک(قندپهلو)، رتبه اول کنگره شعر دفاع مقدس اصفهان، رتبه اول کنگره امام موسی صدر، رتبه اول سوگواره داغ غزل، رتبه اول جشنواره ی یاس مهربان،
برگزیده کنگره قیام مسجدگوهرشاد، منتخب کنگره ی مجازی شعر وحدت،
و... را در کارنامه ادبی خود دارد. در سال 1394 توفيق شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب را کسب کرده و پس از آن بهطور حرفهای قدم در دنیای موسیقی ارزشی گذاشته است. تاکنون 20 اثر موسیقی با صدای او منتشر شده که هرکدام در جشنوارههای مختلف حائز رتبه شدهاند.
جدید ترین اثر او با عنوان «معما» از طرف شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تهران برای اجرا در راهپیمایی روز 13 آبان و مراسم گرامی داشت سالروز تسخیر لانه جاسوسی انتخاب شد. این اتفاق بهانهای شد تا پای صحبتهای این شاعر و خوانندهی جوان بنشینیم. در ادامه گفتگوی آفتابگردانها با این شاعر جوان را بخوانید:
_سلام. چه شد که در کنار شعر به سراغ خوانندگی و موسیقی رفتید؟
سلام. از کودکی عشق و علاقه ی خاصی به موسیقی و قرائت قرآن داشتم. همین مساله باعث شده بود درجلسات قرائت شرکت کنم و در یزد سالها جزء رتبه های برتر مدارس در رشتهی قرائت و اذان بودم و همیشه مرا در مدرسه به عنوان قاری صبحگاه و موذن میشناختند. با ورود به دانشگاه خلأ خواننده ارزشی در جبههی انقلاب را احساس کردم و دیدم تنها تعداد محدودی از خوانندگان در سطح کشور به این مساله میپردازند.
در همان اصفهان به دنبال آهنگساز گشتم و با دوستانی آشنا شدم که در حوزه ی موسیقی کار میکردند بعد از مدت کوتاهی تمرین در زمینهی خوانندگی پاپ، اولین قطعه موسیقی از بنده منتشر شد.
_در زمینه ساخت ملودی و آهنگسازی هم فعالیت دارید؟
بله، ملودی بیشتر کارهایی را که اخیرا اجرا کردهام نیز خودم ساخته بودم.
همچنین ملودی بسیاری از آثار گروههای سرود که در سراسر کشور مشغول به فعالیتند هم متعلق به بنده هست.
_یادگیری ساخت ملودی چه مدت زمان برد؟ آیا به طور آکادمیک ساخت ملودی را یاد گرفتید و کلاس رفتید؟
در زمینهی ملودی سازی ذهن موسیقایی تعیین کننده است. افرادی که اصطلاحا گوش قوی دارند، به میزانی که کارهای موسیقایی بیشتری شنیده باشند و اندوختهی شنیداری قویتر داشته باشند میتوانند در حوزهی ساخت ملودی هم فعالیت کنند.
به علاوه طبق نظر خیلی از هنرمندان ملودی از دل شعر بیرون میآید. درواقع میتوان گفت در موسیقی شرق که کلام محور است، ملودی میتواند زاییدهی شعر باشد. هرچند امروزه در بیشتر آثار ابتدا ملودی ساخته میشود، بعد شعر روی آن سروده میشود.
_برایتان شاعر بودن و تالیف کتاب و سرایش شعر به شکل کلاسیک در اولويت بیشتری قرار دارد یا خوانندگی و آهنگسازی؟
به نظرم هر دو به یک اندازه اهمیت دارد ولی فکر میکنم این روزها نیاز جامعه به موسیقی ارزشی بیشتر از شعر ارزشی احساس میشود.
ما در حال حاضر شاعران بسیار خوبی در کشور داریم که مشغول سرایش هستند و جوان هم هستند و آیندهی روشنی دارند. اما خواننده ای که در این مسیر بخواند بسیار اندک و انگشت شمار است. به همینخاطر فکر میکنم رسالت من بيشتر فعالیت در زمینه خوانندگی و آهنگسازی ست و شعر را هم به طور حرفهای دنبال میکنم.
_منظورتان از دنبال کردن شعر به شکل حرفهای چیست؟!
اولین مجموعه شعر من با عنوان نسخهی محرمانه، قرار است به زودی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شود.
_ در حوزه سرود و شعرهای همگانی نیز تابحال فعالیت داشتهاید؟!
بله. از سال 94 با گروه های سرود سطح کشور همکاری خود را آغاز کردم و به سبب آشنایی که با فضای موسیقی و ملودی داشتم خیلی از گروه ها ساخت شعر و ملودی قطعات خود را بنده سپردند. حاصل این همکاریها تا به امروز بیش از 250 اثر سرود بود که توسط 50 گروه سرود از سراسر کشور اجرا شده است.
خیلی از کارها در جشنواره های استانی سرود مقام آوردهاند. و یکی از سرودها با عنوان «سپاه محمد می آید» که شعر فارسی این اثر را بنده سروده بودم، نیز در جشنواره بین المللی سرود مقاومت رتبه ی سوم را کسب کرده است.
همچنین شعر سرود دیگری به نام «خوشا به حالت ای روستایی» که از شبکههای مختلف سیما پخش میشود هم از سروده های اینجانب می باشد.
_خانواده چقدر از فعالیت های شما در این زمینه حمایت کردند و نظرشان نسبت به این فعالیت ها چیست؟
من هرچه دارم بعد از خدا از خانوادهام دارم. همیشه دلگرمی دادهاند و پا به پایم آمدهاند. برای آغاز وشکلگیری صحیح این حرکت، مجبور شدم مدت زمان زیادی از شهر خودم «یزد» فاصله بگیرم و از همسر و فرزند و پدر و مادر خود دور باشم. هرچند آنها برای موفقیتم و رسیدنم به نقطهی مطلوب همیشه همراهم بودهاند. به هرحال بر من واجب است که از خانوادهی عزیزم، بهویژه مادرم تشکر کنم که این روزها با رنج دوری از فرزندش کنار میآید و به آینده امیدوار است. همسرم نیز همیشه در سالهای اخیر حامی جدی فعالیت من در این عرصه بوده، از او که صمیمانه مرا همراهی میکند نیز ممنونم.
_ در سالهای اخیر با خواننده هایی مواجه شدیم که کار خود را با اشعار ارزشی و انقلابی آغاز کردهاند و پس از کسب شهرت، مسیر و حال و هوا و رفتارشان تغییر کرده. فکر میکنید دلیل این اتفاق چیست؟
«ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی»
این جمله از قول حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم نقل شده و به نوعی اتمام حجت با همهی انسانهاست از این جهت که همه_ حتی پیامبران خدا_ در معرض وسوسههای نفس هستند و باید از شرور نفس اماره به خدا پناه برد.
در معرض خطا بودن برای همهی افراد بشری ثابت است با این تفاوت که افرادی که پا در خط و مسیر حق میگذارند بیشتر مورد هجوم شیطان هستند و همین قاعدهی امتحان هستی است که سره را از ناسره جدا کند.
دلیل اتفاقاتی که برای خوانندههای ارزشی در سالهای اخیر افتاده را باید در دو امر جستجو کرد:
نخست نوع حمایت افراد صاحب منصب در امور فرهنگی و تصمیم گیر از خوانندگان ارزشی است. حمایت خوانندگان ارزشی و کسانی که در این مسیر قدم میگذارند باید حمایتی بصیرتمندانه و دقیق باشد که در خیلی از موارد اینگونه نیست.
متاسفانه در بیشتر موارد مسئولین فرهنگی کشور، هرکس از راه برسد و اندکی دم از انقلاب بزند را مورد حمایت قرار میدهند و غالبا در بزنگاهها پشیمان میشوند، درحالی که کار از کار گذشته و دیگر سودی از پشیمانی حاصل نخواهد شد.
پس باید انتخاب افرادی که قرار است در عرصههای انقلابی فعالیت کنند و اصطلاحا خواننده ارزشی شوند، یک انتخاب هوشمندانه باشد.
دوم، توجه خود افراد به شخصیت و پالایش نفس است. به عبارت دیگر خود افرادی که وارد عرصهی هنر انقلابی و بهطور خاص موسیقی ارزشی میشوند باید پایبند به یک اصول رفتاری مناسب باشند و حتی الامکان با علما و اهالی اخلاق نشست و برخاست داشته باشند تا خود را برای مقابله با رذایلی چون عُجب و ریا آماده سازند. هرچند در دنیای شلوغ و پرزرق و برق امروز بستر وقوع چنین اتفاقاتی فراهم نیست.
با توجه به شرایط موجود نباید انتظار داشت که خوانندگان ارزشی بعد از رسیدن به شهرت در همان مسیر حق روز نخست باقی بمانند و رفتار و ظاهرشان تغییر نکند
با این همه حساب بعضی از افراد که با هدف کسب مال و جاه وارد این عرصه شدند و از همان روزهای اول هم سرنوشت و آیندهی کاری آنها مشخص بود از سایرین جداست.
متاسفانه در سالهای اخیر، بهسبب نابههنجاری های برخی از خوانندگان ارزشی، حمایت از سایر خوانندگان در این عرصه به طور کلی قطع شده و بیشتر نهادها و ارگانهای دولتی تا جایی که میتوانند حمایت خود را از فعالان این عرصه دریغ میکنند.
به نظر من نباید حمایت از خواننده ی ارزشی را به طور کامل قطع کرد. مسئولین فرهنگی نباید به این سیاست بیاندیشند که چون حمایت از فرد کار سخت و با ریسک بالاییست، به طور کلی قید حمایت از خواننده را بزنند و عطایش را به لقایش ببخشند. این یک اشتباه راهبردی در ساختار جامعهی فرهنگی کشور است.
توقف در کار انقلابی، آن هم هنر اول که موسیقی است به هیچ عنوان عقلانی نیست.
بدون شک قاعدهی سلبریتی پروری اساسا اشتباه است و کسی نباید در هیچ جهتی به آن دامن بزند؛ ولی حمایت از افرادی که دلسوز و هنرمند هستند لازم و ضروری است. اینکه برای هنرمند ارزشی ارزش قائل شوند، کمترین پاداشی است که برعهدهی مسولان فرهنگی است.
مسئلهی تعیین کننده تشخیص افراد دلسوز و تشخیص انگیزهی آنها ست که به عهده ی مدیران فرهنگی است.
هرچند به عقیدهی من بعد از تشخیص و یافتن افراد دلسوز و هنرمند عرصهی موسیقی ارزشی هم حمایت مطلق و بی چون و چرا از ایشان، کار درستی نیست.
متاسفانه مسئولان فرهنگی همیشه یا جانب افراط را محکم میگیرند یا دچار تفریط میشوند و نمیتوانند در امور اینچنینی حد تعادل را در بیابند.
_به نظر شما اجراهای گروهی و سرود میتواند تاحدی آسیبهای خوانندههای ارزشی را کاهش دهد؟!
بعضی از نهادها گروه های سرود را جایگزین مناسبی برای خوانندگی میدانند اما به نظر من این هم نگاه اشتباهی است.
گروه سرود مساله ای جداگانه و بسیار مهم است و در سالهای اخیر بارها مورد تاکید رهبری بوده، اما یک گروه سرود همیشه نمیتواند همه ی حرفها را بزند چون خیلی از حرف های انقلابی از زبان کودک و نوجوان قابل بیان نیست و ساختار متفاوتی میطلبد.
از طرف دیگر جذابیتی که فرد خواننده برای مخاطب ایجاد میکند هرگز به وسیلهی گروه سرود برای عموم جامعه اتفاق نمیافتد. هرچند که بعضی از آثار سرودی هم میتواند ذهن اغلب افراد را درگیر کند اما رسالت اصلی سرود این نیست.
_اگر قرار باشد از بین قطعه هایی که ساختید و اجرا کردهاید، یکی را به عنوان قطعه ی محبوب خود انتخاب کنید آن قطعه کدام است و چرا؟
قطعهی «بهار عاشقی»
که در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و انتظار فرج است
این کار در سال 95 تولید شده، و هنوز هم شنیدنش برای خودم لذت بخش است و حس خوبی به همراه دارد.
قطعه ی اخیر هم که نامش «معما» است و روز سیزده آبان رو به روی ساختمان لانه جاسوسی اجرایش کردم هم، به سبب اتفاقاتی که برایش افتاد برایم دوست داشتنی و ماندگار است.
این شعر را در یک نیمه شب، حوالی چهارماه پیش سرودم. بدون اینکه سفارش جایی باشدو درهنگام سرودن متوجه شدم که این کار میتواند در حوزه خوانندگی ارزشی یک اتفاق خاص را رقم بزند.
بعد از گذشت دوماه از سرودن شعر به تهران آمدم و در استدیو ماکتی از کار را ساختیم.
وقتی ماکت توسط نهادهای مختلف شنیده شد، تقریبا همه خواستار تولید کار بودند. و در نهایت قطعهی کار با همکاری مرکز موسیقی حوزه هنری تولید شد و ساخت نماهنگ کار هم برعهدهی خانهی سرود و موسیقی بسیج قرار گرفت.
بعد از آن، قطعهی «معما» به انتخاب شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تهران برای اجرا در راهپیمایی انتخاب شد. و صبح سیزده آبان در تجمع روبهروی لانه جاسوسی اجرا و همزمان به صورت زنده از شبکه های مختلف سیما پخش شد.
الحمدلله این اتفاق بعد از تلاش های جدی و مکرری که در این فضا صورت گرفت باعث شد خستگی ها را فراموش کنم و ان شاءالله این مسیر رابا قوت بیشتر ادامه بدهم.
_محمدصادق آتشی قرار است کدام قله را فتح کند؟
بیشتر دنبال فتح باب هستم تا فتح قله
باب حمایت از خوانندگان ارزشی در کشور تقریبا بهطور کامل بسته شده. تمام تلاشم این است که این باب بهشکل منطقی و صحیح گشوده شود.
من موافق حمایت یکباره و همه جانبه در یک مقطع از خوانندگان ارزشی نیستم. چون این شیوه مسلما هم برای نهادها و هم برای خوانندگان ارزشی آفت و آسیب زیادی به همراه دارد.
یک زمان نهادها دچار حمایت همه جانبه و کورکورانه از افراد بودند، امروز دچار آفت عدم حمایت کورکورانه از همهی اشخاص فعال در این عرصهاند.
فتح باب حمایت از محتوای ارزشی که از خوانندگان ارزشی در سراسر کشور تولید میشود بزرگترین دغدغهی این روزهای من است.
به عنوان هدف شخصی هم دوست دارم بتوانم در حوزه ارزشها آثاری تولید کنم که دلهای نسل جوان و نوجوان را با خود همراه کند و مسیر را برایشان روشنتر سازد.
فتح قلهای هم اگر قرار باشد اتفاق بیفتد، قله ای رفیعتر از دل سراغ ندارم. بهترین و بلندترین قله دل مردم نجیب این سرزمین است که امیدوارم لیاقت و هنر فتح این قله را به دست بیاورم.
در پایان غزلی بخوانیم از مجموعه شعر دردست چاپ محمدصادق آتشی:
اگرچه عشق همیشه به ظاهر آسان است
ولی به تجربه دریافتم که سوزان است
هنوز بی تو چنان آسمان بی ماهم
که با خیال تو هرشب ستاره باران است
بگو که گیسوی بالا بلند شعر من است
که روی شانه ی شب این چنین پریشان است
بهار عاشق و پاییز نیز، هیچ از عشق..
بعید نیست که تلفیق درد و درمان است
فراری است دلم از خطوط قرمز عقل
شبیه طفل که از مدرسه گریزان است
به دوری از تو مرا وعده ی بهشت مباد
بهشتِ بی تو که پاداش نیست، تاوان است
عزیز مصر شدن را مسیر دشواریست
که گاه در دل چاه است و گاه زندان است
خلاصه خواجه ی شیراز خوبتر داند
که راه عشق همیشه به ظاهر آسان است