در ادامه مطلب گذشته، بخش دوم مصاحبه آفتابگردانها با آقای محمد صمیمی پیرامون شعر هیئت را باهم می خوانیم:
3. آیا به طور کلی می توان گفت تمرکز روی سرودن مرثیه فارسی نسبت به سرودن مرسیه با لهجه ها و گویش های مختلف بهتر است و اگر شاعری به صورت تخصصی بر سرودن شعر با گویش های مختلف تمرکز کند یعنی خودش و شعرش را محدود کرده است؟
من فکر میکنم سرایش به زبانهای گوناگون هم یک ظرفیتی ست، خود من همیشه آرزو داشتم زبانهای بیشتری بلد باشم و بتوانم با آنها مرثیه اه بیت را بنویسم و مدام در تلاشم که حتی زبانهای بومی و گویش های محلی را نیز یاد بگیرم.
در مورد محدود شدن، باید بگم بله، اگر ما خودمان را محدود به سرودن در این فضا کنیم طبیعتا محدود خواهیم شد. در این راستا یک مطلب تجربی را بیان میکنم. جالب است بدانید برای این تجربه شاید ساده ولی حیاتی بهای زیادی پرداخته شده:
اینکه اگر به یک روش و یا قالبی معروف و شناخته شدید، سعی کنید فورا آن را با دست خودتان بشکنید. مثلا اگر به من بگویند صمیمی ِ رباعی سرا... در این صورت من باید سریعا شروع کنم به تجربه در حوزههای دیگر، دلایل زیادی هم برای این حرف دارم که فرصت بیان نیست، اما مختصرا اینکه مطلوب ما تمرکز روی یک بخش و تسلط روی تمام حوزهها است.
4. وقتی ﺷﻌﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻣﯿﮕوییم چه ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭﺯﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﯽ ﻧﺸود ﻭ بتواند ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﮕﯽ ﺧﻮﺩﺵ را حفظ کند؟
در فرض سوال هم به درستی آمده که: شعار زدگی و کم فروغی هنر، بزرگترین آفت شعر موضوعیست،
این آفت را باید پشت سر گذاشت، نه اینکه مثل خیلی از بزرگان ادبیات و هنر، به خاطر این آفت، اثر مناسبتی و موضوعی را ممنوع و مکروه دانست
مهم این است که بدانیم، و بخواهیم اثری در ملکوت زیبایی بیافرینیم، نه صرفا منظوم کردن مطالبی که مناسبت آن است
در ادامهی پاسخ سوال دوم:
باید بدانیم و مطمئن باشیم،
قلندران طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست،
یعنی ما در سرودن شعر مناسبتی، مامور به ریختهگری موضوع در قالب هنر هستیم، و اگر چنین نشود، مخاطبان به نیم جو هم اثر را نخواهند خرید.