شعری از زهرا غفاری
با دلت خوب آشنا شدهام
بعد ازآن روزهای تنهایی
شاید امسال سال من باشد
قاصدک گفت است میآیی
خواب دیدم ستاره میبارد
خواب دیدم زمین میخندد
دستهای رهای نرگس را
بین دستان لاله میبندد
ماه من یک نظر نگاهم کن
فاصله قد آهمان شده است
من کجا و تو... آنچه میبینم
آسمان سد راهمان شدهاست
نگذاری که لحظه مکث کند
شمع را نیمه جانی مانده هنوز
خاطرت جمع گرچه طوفان است
ناخدا... بادبانی مانده هنوز
ای نصیب تو خندههای خدا
تو دعاهای مستجاب منی
ساده و بی ریا و پاک و سبک
روشنایی و آفتاب منی