اخوانیه ای برای منِ شاعرِ دیگرم
#رضا_سهرابی
به روی شاخه دو تا سیب سرخ مانده هنوز
من از قبیله ی آهام تو از قبیله ی سوز
من از قبیلهی چشمانِ شب به شب بیدار
تو از اهالی فریادهای روز به روز
من آنکه خواب ز چشمم نبرده است نصیب
تو آنکه یأس، درونت نکرده است نفوذ
تو آنکه جانِ من ؛ آن جانِ بیدلِ شیدا
من آنکه روح تو ؛ آن روحِ پاکِ عشق افروز
ندیده مثل من و تو زمان، رفاقت ساز
ندیده مثل تو و من زمانه دشمن سوز
تو شأن...شأن نزول کدام واقعه ای؟
تو در مقام بیانِ کدام رمز و رموز؟
من و تو بیشتر از ماندنیم ؛ باید رفت
به کم...به شاخه...به این آشیانه چشم مدوز
***
خزان چشم چران، خیره خیره میآید...
به روی شاخه دو تا سیبِ سرخ مانده هنوز...
پ.ن:
آسان مفروش جان خود را کز تو
یک شهر توقع شهادت دارند
#رضا_سهرابی
حمیدرضا فاضلی | دوره چهارم آفتابگردان ها
12 خرداد 1396
2167
2
4.67